نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
1. ارديبهشت 1397 - 7:52
دانشگاهی که به علت کاهش جمعیت و سایر موارد در پرداخت هزینه های خود عاجز مانده باید با توسعه پفکی تحصیلات تکمیلی و پذیرش بی حد وحصر و فله ای دانشجو در مقاطع ارشد و دکتری این هزینه ها را جبران نماید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،روح الله قابضی-هفته گذشته نتایج اولیه آزمون دکتری در سال ۹۷ اعلام شد .طبق اعلام سازمان سنجش آموزش کشور از تعداد ۱۸۷ هزار و ۸۲۱ نفر داوطلب حاضر در جلسه آزمون ، ۱۷۳ هزار و ۷۶۳ داوطلب مجاز به انتخاب رشته بوده  و تعداد ۱۴ هزار و ۵۸ نفر مجاز به انتخاب رشته نیستند.

به این ترتیب، ۹۲٫۵۲درصد حاضرین در جلسه آزمون مجاز و ۷٫۴۲درصد مجاز به انتخاب رشته نشدند.که البته با احتساب افرادی که بعد از شروع جلسه ازمون آن را ترک نموده و با توجه به بحث تکمیل ظرفیت این عزیزان باقی مانده هم مجاز به انتخاب رشته خواهند شد،در مجموع می توان گفت همه داوطلبان به نوعی  مجاز به انتخاب رشته خواهند شد.

توسعه زیرساخت ها درعرصه آموزش عالی

نه تنها افراد دانشگاهی بلکه هر فرد عادی و دارای سواد خواندن و نوشتن که این عبارت را بشنود یا بخواند چه تصویری از آموزش عالی در این کشور در ذهن خود ترسیم می کند .به عبارتی خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

در اینکه توسعه آموزش عالی و به خصوص توسعه تحصیلات تکمیلی برای هر کشوری ضروری و حیاتی است شکی وجود ندارد.یا اینکه یک کشور با سواد بهتر از یک کشور بی سواد است قطعا مورد قبول است اما باید بدانیم  توسعه در هر زمینه ای از جمله عرصه حساس آموزش عالی نیازمند وجود برخی زیر ساخت ها و ملزومات اولیه است که اگر فراهم نباشد نتیجه بر عکس خواهد شد.

تربیت فارغ التحصل بی کیفیت!

از طرف دیگر مجموع ظرفیت بازار کار کشور نیز باید توان جذب این میزان فارغ التحصیل را داشته باشد.اگر این دو نباشد یعنی از یک طرف فارغ التحصیل بی کیفیت تربیت شود و از طرفی بازار کار هم وجود نداشته باشد تبعات مناسبی به همراه نخواهد داشت.در زندگی شخصی یا سازمانی هم خیلی اهداف و برنامه های آرمانی ممکن است داشته باشیم اما  به علت نبود شرایط ازآن صرف نظر می شود.یکی از مشکلاتی که در کشور  همیشه درگیر آن بوده ایم افراط و تفریط است.

در آموزش عالی هم این موضوع وجود دارد.در سالهای نه چندان دور پذیرش دانشجو در مقاطع ارشد و دکتری با سخت گیری فوق العاده شدیدی همراه بود. به طوری که هر کدام از دانشگاه های بزرگ و جامع  کشور از جمله دانشگاه تهران ،تربیت مدرس و شهید بهشتی،دانشگاه شیراز  و دانشگاه آزاد اسلامی … هر کدام در هر رشته ۵ یا ۶ نفر در دوره دکترا جذب می کردند.

با توجه به وجود سهمیه های مختلف، شانس قبولی داوطلبان عادی و بدون سهمیه و غیر فارغ التحصیل از دانشگاه مربوطه تقریبا صفر بود.شخصا در آزمون دکتری دانشگاه  تربیت مدرس که به صورت سراسری برگزار گردید رتبه ششم بودم و پذیرفته نشدم.در دانشگاه شهید بهشتی هم جزء ده نفر اول بودم و پذیرفته نشدم.در چنین شرایطی ورود به دوره دکتری در دانشگاههای ما تقریبا یک امر محال بود .

انحصارطلبی هیات علمی دردانشگاه ها

از طرفی با توجه به واگذاری اختیارات گسترده به دانشگاهها در این زمینه  نوعی انحصار برای اعضای هیات علمی موجود دانشگاه ها ایجاد شده بود که هر گونه دوست داستند عمل کنند.به گونه ای که نوعی احساس مالکیت و موروثی بودن به موضوع داشتند و با توجه به عدم بازنشستگی، برای سالها دانشگاهها تحت سیطره گروه محدودی از افراد بود  به گونه ای که  حتی دانشجویان دیگر دانشگاهها نیز غیر خودی محسوب می شدند و ورود به حریم آنها تقریبا محال بود .

نخبگانی که ترک دیار کردند

نتیجه این کار چنان شد که بسیاری از افراد مستعد و نخبگان کشور پس از چند دوره شرکت در آزمون دکتری از قبولی ناامید گشته و ترک دیار کردند و عمدتا هم برنگشتند. البته بعدا با بروز مشکلات مطروحه این سد و انحصار به نوعی شکسته شد و با برگزاری آزمون واحد سراسری برای پذیرش دانشجوی دکتری تا حدودی فضا بهتر شد اما متاسفانه  این بار از این طرف بام زمین افتادیم.

افراط درآموزش عالی

یعنی درآموزش عالی به افراط روی آوردیم. در چند سال اخیر شاهدیم همین دانشگاهها  با ایجاد برخی پردیس های دانشگاهی یا بهتر است گفته شود پردیس های پولی به همراه دانشگاه آزاد اسلامی، پذیرش دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی را به چند هزار نفر افزایش داده اند.تنها دانشگاه آزاد در سال ۹۳ تعداد دانشجوی دکتری خود را یک مرتبه به سه برابر افزایش داه و ۱۲ هزار دانشجو در مقطع دکتری جذب کرده است.در حالی که برای افزایش دانشجو باید امکانات علمی و آموزشی هم به همان نسبت افزایش یابد.

هدف فقط گرفتن پول است و بس!؟

اما به نظر نمی رسد چنین اتفاقی در دانشگاه آزاد یا پردیس های پولی متعلق به دانشگاههای دولتی افتاده باشد.قبح این موضوع به اندازه ای شکسته شده که امروز از هر فردی با هر سطح تحصیلات سئوال شود خواهد گفت هدف فقط گرفتن پول است و بس.

آزمون دکتری یا اسباب استهزاء

شرایط به گونه ای است  که قبولی در دوره دکتری و آزمون دکتری اسباب  مضحکه و ارسال مطالب طنز آلود وساختن انواع جک در فضای مجازی و بین مردم  شده است.آزمونی که روزگاری قبولی در آننشانه توان علمی فرد بود و جای تبریک و تشکر واقعی داشت امروزه به اسباب استهزاء عام و خاص  تبدیل شده است.

بازارداغ مقاله فروشی درکشور

اگر قرار باشد هر تعداد که ثبت نام کردن همان تعداد هم انتخاب رشته کنند اصولا چه نیازی به برگزاری آزمون است.نتیجه این گونه سیاست گذاری کار را به جائی رسانده  که امروز بازار پایان نامه و مقاله فروشی درکشور به یک بازار پر رونق تبدیل شده است و علی ر غم علم و اطلاع مسئولان کسی را یارای برخورد با آن نیست .

خودکرده را تدبیرنیست

حتی این موضوع به جلسات مجلس هم کشیده شده و مصوباتی داشته اند اما نمی توان کاری کرد در این رابطه باید گفت خود کرده را تدبیر نیست وبایدموضع را ریشه ای حل  کرد.چنانچه سعدی شیرین سخن در گلستان می فرماید:

خانه از پای بست ویران است   خواجه در بند نقش ایوان است

پيرمردى ز نزع مى ناليد     پيرزن صندلش همى ماليد

‫چون مخبط شد اعتدال مزاج      نه عزيمت اثر كند نه علاج          

‫جایگاه علم و فناوری ایران درمنطقه

این در حالی است که مطابق سند نقشه جامع علمی کشور و  سند چشم انداز بیست ساله توسعه کشور در حوزه علم و فناوری ، قرار بر این بوده که همه مراکز علمی، دانشگاهی و پژوهشی کشور  به گونه ای عمل کنند که کشور ما بتواند در سال ۱۴۰۴ در جایگاه نخست علم و فناوری در منطقه قرار بگیرد.

از طرفی سند آمایش آموزش عالی هم بر افزایش رشته های تحصیلی  متناسب با نیازهای هر منطقه در کشور تاکید دارد.در شرایط فعلی آیا با این سیستم پذیرش دانشجو به اهداف این اسناد بالادستی دست خواهیم یافت.قطعا جواب منفی است.

همگی به یا داریم در دولت جناب آقای احمدی نژاد یکی از موضوعاتی که بسیار در مورد آن صحبت شد و به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و تا مدتها نقل محافل بود بحث پذیرش بدون کنکور چند هزار نفر در دوره های دکترا یا به عبارتی بورسیه های غیر مجاز بود که سر و صدای زیادی را در کشور ایجاد کرد  و وقت و انرژی زیادی صرف آن شد و در نهایت هم به نتیجه مشخصی نرسید.

معتقدم اقدامی که در شیوه فعلی و به شیوه  کاملا آگاهانه  و  در ظاهرا قانونی و با استفاده از آزمون  ظاهرا  سراسری و در واقع سر کاری در حال انجام است به مراتب آثار منفی  و زیانش برای کشور بیشتر از بورسیه های غیر مجاز در دولت قبلی است.

توسعه پفکی تحصیلات تکمیلی

آیا دانشگاهی که به علت کاهش جمعیت و سایر موارد در پرداخت هزینه های خود عاجز مانده باید با توسعه پفکی تحصیلات تکمیلی و پذیرش بی حد وحصر و فله ای دانشجو در مقاطع ارشد و دکتری این هزینه ها را جبران نماید. ضررهای این  شیوه غلط آموزشی، دست کمی از مضرات خروج متقاضیان دکتری  از کشور نخواهد داشت.

امروز از هر فردی در این کشور سئوال شود همین جواب را به این سوال خواهد داد.این قبیل سیاستگذاریها و اقدامات یک جانبه و بدون ملاحظه سایر ابعاد و تبعات ، آینده تاریکی را پیش روی کشور قرار می دهد .

چالش های بزرگ درآموزش عالی کشور

توسعه نامتوازن و  فدا کردن  کیفیت به پای کمیت در آموزش عالی برای کشور ما چالش های بزرگی در آینده ایجاد خواهد کرد.این کار جز به تعویق انداختن بیکاری جوانان و سرخوردگی آنان و بروز مشکلات عدیده اقتصادی  عایدی برای این کشور به همراه ندارد.

چنانچه فارغ التحصیلان مقاطع ارشد و دکتری از کیفیت لازم برخوردار نباشند چون برخی از این افراد در سمت های مهمی مثل استادی دانشگاه و سایر سمت های مهم قرار خواهند گرفت .چنانچه این افراد از کیفیت لازم و در شان یک فارغ التحصیل دکتری برخوردار نباشند عوارض و تبعات منفی  این اقدامات نسنجیده  آموزشی، در آینده همه حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.

جای ابهام و سئوال است که چرا وقتی ابعاد موضوع به وضوح مشخص است اما اقدامی  جهت اصلاح صورت نمی گیرد.تبعات این موضوع با توجه به ماهیت آن  شاید در قالب ارقام و اعداد نگنجد اما معتقدم تبعات آن به مراتب زیان بار تر از برخی حوزه های اقتصادی است که در کانون توجه دولتمردان است.

فارغ التحصیلان دکتری بیکار درکشور

آنچه همگان بر آن اذعان دارند این است که اقتصاد ایران ظرفیت جذب این همه فارغ التحصیل دانشگاهی را ندارد .در شرایط فعلی چندین هزار نفر فارغ التحصیل دکتری بیکار در کشور داریم.

آگاهانه موج بیکاری جوانان را همراه با انتظارات فزاینده به تاخیر انداخته می شود بدون انکه به تبعاتش فکر شود.جوانی که امروز با صرف میلیونها تومان هزینه مدرک دکتری می گیرد حداقل انتظارش پیدا کردن کاری در شان خود است .

در غیر این صورت به سرخوردگی و ناامیدی و افسردگی  مبتلا می شود .به کرات در فضای مجازی تصاویری را دیده ایم که  افرادی با دارا بودن مدارک تحصیلی بالا به مشاغلی نظیر دست فروشی و… روی اورده اند.

در حالی که موضوع عجیبی نیست .با این شکل پذیرش دانشجو باید منتظر چنین مشاغلی هم باشیم.مشکل دیگری که وجود دارد و امروزه دستگاههای اجرایی با آن روبرو هستند بحث افزایش

پذیرش به حد و حصر دانشجو

انتظارات این فارغ التحصیلان است.امروز در نتیجه پذیرش  بی حد و حصر دانشجو در خیلی از واحدهای تولیدی و صنعتی و اداری عزیرانی که به برخی مشاغل نظیر نگهبانی ،منشی گری ،تنظیفات ،آبدارچی و سایر عناوین مشابه مشغول هستند عمدتا در حال تحصیل در مقاطع تحصیلی ارشد و دکتری شده یا می شوند .

قطعا انتظاراتی که در این افراد ایجاد خواهد شد و خواهان ارتقاء به مراتب بالاتر خواهند بود که با توجه به محدودیت های موجود دچار سرخوردگی و افسردگی  گردیده  و  قطعا اجرای این مشاغل هم با مشکل روبرو خواهد شد .

 در مجموع بر خلاف تصور بهره وری نیروی کار نیز پایین خواهد آمد و کشور با چالش جدی روبرو می گردد.خدای ناکرده قصد تحقیر این مشاغل را نداریم اما به هر حال باید واقع بین باشیم . این واقعیتی است که الان وجود دارد و این مشاغل هم برای کشور ضرروی هستند اما چنانچه فاصله نامتعارف بین انتظارات افراد و واقعیت های شغلی ایجاد شود فرد را دچار افسردگی و فرسایش شغلی می کند.این تناقض موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

آموزش عالی کشور به ورطه خطرناکی افتاده است

داشتن مدرک دکتری و آبدارچی یا منشی بودن در یک واحد کار را برای انجام دهنده خیلی سخت خواهد کرد.با توجه به آنچه گفته شد امروز آموزش عالی کشور به ورطه خطرناکی افتاده است و نیازمند توجه و بازنگری جدی در شیوه جذب دانشجوست.

امید است متولیان امر به خود آیند و فکری اساسی به حال این موضوع  بکنند.اهمیت دانشگاه و دانشجو به حدی است که دانشگاه را مبداء همه تحولات می دانند. اما آیا دانشگاههای ما با این وضعیت پذیرش دانشجو یان هم در مقطع حساس تحصیلات تکمیلی  می توانند به رسالت  واقعی خود به خوبی عمل کنند یا خیر؟.

انتهای پیام

 

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها