نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
23. دى 1397 - 15:18
آری اینچنین خانواده‌هایی بودند که بار اصلی انقلاب و جنگ هشت ساله دفاع مقدس را به دوش کشیدند و از همه هستی شان برای اعتلای ایران اسلامی گذشتند، به قول مادر شهید قدرت الله حیدری "همه اعضای این خانواده انقلابی بودند".

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،خانواده اسماعیلی از خانواده‌های سرشناس این شهرستان هستند،رمضان اسماعیلی(پدر) و عبدالحمید اسماعیلی(فرزند) از شهدای این خانواده اند که علاوه بر این دو شهید والامقام خواهرزاده‌ عبدالحمید یعنی "قدرت الله حیدری"  هم از شهدای دفاع‌مقدس است.

تجلیل از صبر و شکیبایی خانواده شهداء

 در یک روز سرد زمستانی ،فرمانده سپاه فتح کهگیلویه و بویراحمد ،فرمانده سپاه ناحیه گچساران و جمعی از پرسنل سپاه استان به دیدار خانواده شهید "قدرت الله حیدری" رفتندو از صبر و شکیبایی این خانواده شهید تجلیل کردند.خانم اسماعیلی هم مادر شهید "قدرت الله حیدری" و هم فرزند شهید "رمضان اسماعیلی" و هم خواهر شهید عبدالحمید اسماعیلی هستند.

پدر و مادر شهید " قدرت الله حیدری" که گرد پیری برچهره شان سنگینی می‌کند،با روی باز از میهمانان استقبال می‌کنند و هر چه به یاد دارد از زندگی عزیزان شهیدشان می گوید.

همچنان چشم انتظارفرزندم هستم

مادر شهید جاویدالاثر "قدرت‌الله حیدری" ،فرزند شهید "رمضان اسماعیلی" و خواهر شهید "عبدالحمید اسماعیلی" می گوید:پدرم در عملیات فتح خرمشهر و در خرداد ماه سال 61 شهید شدند،برادرم نیز در آذرماه سال 60 در عملیات سوسنگرد و فتح بستان به شهادت رسیدند، و پسرم هم در منطقه طلائیه در اسفندماه 62 به مقام شهادت نائل آمدند که همچنان چشم به راه بازگشتش هستم.

فرزند شهید اسماعیلی می افزاید:پدرم همیشه ما را به خواندن نماز، تلاوت قرآن، حفظ حجاب و انجام فرائض دینی تشویق می‌کردند و عبدالحمید ،برادر شهیدم هم به مانند پدرم بارها ما را به رعایت حجاب و امر به معروف و نهی از منکر سفارش می‌کردند و برادرم می‌گفت که "امر به معروف و نهی از منکر پیام امام حسین علیه السلام است و باید پیام سرور و سالار شهیدان را به سراسر دنیا برسانیم".

مادر شهید حیدری درادامه نیز اظهارمی کند:اعضای خانواده ام برای حفظ و صیانت از اسلام و پاسداشت قرآن و ادامه راه اهل بیت علیهم السلام ،همچون دیگر رزمندگان اسلام به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافتندو این مهمترین اهداف خانواده ام بود.

زندگی نامه شهیدرمضان اسماعیلی

قبل از انقلاب 57شهيد به عنوان يكی از كاسبين و بازاريان معروف گچساران بود که برای كسب معيشت خانواده و نیز کسب رزق و روزی حلال به مناطق چرام و دهدشت از توابع كهگيلويه و بويراحمد هم بعضا مسافرت می كردند.

این شهید والا مقام در اين مناطق با شركت در مساجد و ماه محرم با نوحه سرايی و روزعاشورا با شبيه خوانی و تعزيه مردم را با قيام كربلا آشنا نموده و اين اقدام وی در صفای روح و تقرب به معبود نقش مهمی داشت. او با اخلاق پسنديده و نحوه برخورد مناسب با مردم باعث جذب مردمان این دیار می شد.

کمک به اعتصابیون شرکت نفت گچساران

شهید اسماعیلی با ساخت مُهر( حک كردن اسم روی مهر) در شهرها و روستاهای اطراف شهرستان كمک مؤثری به افراد بی سواد می کردند، قبل از شروع قيام مردم؛ وی حاضر نمی شدند بالای سردر مغازه اش پرچم شاهنشاهی نصب كنند که با آغاز قيام در سال 57 ايشان حاضر شدند به عنوان اولين نفر مبلغ 5هزارتومان (كه آن روز مبلغ قابل توجهی بود) برای كمی به اعتصابيون شركت نفت گچساران بپردازند.

 وی با آغاز قيام مردم با شعار كوبنده در راهپيمايی ها و تظاهرات و باشركت در نماز جماعت و دیگر مراسمات مذهبی دين خود را به انقلاب ايفا می کردند و پس از به شهادت رسيدن فرزند معلمش حتی يک لحظه آرام و قرار نداشتند و در سوگ فرزندش نگريست بلكه كوبنده تر از هميشه فرياد رسای امام خمينی(ره) را فرياد زدند و ياد نهضت عاشورای امام حسين علیه السلام را در مراسم عزاداری احياء می کردند.

درتب و تاب رسیدن به فرزند

این شهید والامقام وقتی نوحه می خواندند، سينه زنان با شور و هيجان به ياد سرور شهيدان سينه می زدند ، در مراسم عبادی سياسی نماز جمعه وقتی فرياد الله اكبر سر می دادند صدای ایشان از همه رساتر بود . بعد از چند ماه از شهادت فرزند روح ایشان در تب و تاب رسيدن به فرزند شهیدش بود؛ به همين جهت برای رسيدن به درجه رفيع شهادت و برای ضربه زدن به صدام با شعار كوبنده مرگ بر صدام يزيد كافر عازم جبهه شدند و در عمليات فتح المبين به فيض عظيم شهادت نائل آمدند.

پیام شهیدرمضان اسماعیلی :" به جبهه می روم که انتقام خون فرزندم را از صدام و صداميان بگيرم  و قيام امام خمينی(ره) را زنده نگه دارم".

وصیت نامه شهید عبدالحمید اسماعیلی

بسمه رب الشهداء و الصديقين 
ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص . 
بنام او شروع مى كنم كه از اويم و زندگيم براى اوست و اگر لياقتش را داشته باشم مرگم نيز در راه اوست،با سلام و درود بر تمامى شهداى انقلاب اسلامى ايران و با درود بر رهبر كبير انقلاب اسلامى .

اين روزها هر گوشه كشورمان لاله زار شهداى گرانقدر اسلام است .شهدائى كه هر كدام با قطره قطره خون پاک خويش درخت تناور اين انقلاب خونبار را تناورتر مى سازند ، خون حسين عليه السلام مى جوشد و به همراهش خون حسين ها و بهشتى ها و باهنرها و رجائى ها را نيز به جوشش مى آورد .

صیانت از انقلاب در مقابل لیبرال ها

و همين خونها است كه تا كنون انقلاب را در برابر هر گونه انحراف و كژى از جانب منافقين ، كفار ، صداميان ، سلطنت طلبان و ليبرال ها و ... استوار و محكم نگه داشته است . به همه خواهران و برادران توصيه مى كنم دست از حمايت انقلاب بر نداشته و تا آخرين نفس و تا آخرين نفر از آن حمايت نمائيد زيرا اين انقلاب پشتيبانش خداست .

از پدر و مادرم مى خواهم كه صبور و مقاوم رسالت زينبى خويش را به انجام رسانند كه ان الله يحب الذين الصابرين و خداوند صابرين را دوست دارد. 

نامه شهید قدرت الله حیدری به دوستانش

پس از عرض سلام و سلامتی، پيروزی و موفقيت شما دوست عزيز؛ از خداوند متعال طالبم و اميدوارم كه هميشه شادو خوشحال و با عزمی راسخ بتوانيد در پشت جبهه خدمات ارزنده ای براي رضای خدا به خلق خدا بكنيد باری دوست عزيز(منصور) اگر از حال اين حقير بخواهيد الحمدالله سلامتی برقرار است و بدعا گويی شما نيز مشغول می باشم راستی از اين كه موقع آمدن من به جبهه طوری بود كه نتوانستم از شما خداحافظی كنم ومعذرت می خواهم.

برادر عزيز من در چند روز مرخصی خود وقتی با چهره نورانی شما روبرو می شدم خيلی روحيه می گرفتم و خوشحال می شودم كه دوستانی همچون شما دارم.واقعاً برای من سربلندی است كه در آنجا باشما دوستان باشم و رفتارشما دوستان عزيز را سرمشق خود قرار دهم.

اگر اگر منصور آمده، سلام مرا به او برسان و بگو از اينكه در اين چند روز باصحبت كردن با او بی نصيب بوده ام خيلی افسرده ام .ولی چاره چيست. شايد خدا می خواسته كه با پيروزی حضورشان برسم. خلاصه دوست عزيز بيشتر از اين مزاحم اوقات شما نمی شوم.من در روز جمعه حركت كردم و آمدم دكان تا از شما خداحافظی بزنم ولی يادم آمدكه روزهای جمعه مغازه بسته است. خداحافظ شما دوست 
عزيز ومهربان و سلام مرا به دوستان امرالله ميشان، جان محمد و برادر قشقايي برسان.
سلام مرا به علی آقا هم برسان.  به اميد ديدار.       

نامه دیگر شهید به دوستانش

حضور مبارک دوستان مهربانم منصور امينی، قدرت الله كشكولی، سلام. پس از هر چيز سلام گرم و پرشورم را از راه های دور به حضورتان می رسانم و اميدوارم حالتان خوب باشد و هيچ گونه ناراحتی نداشته باشيد.

اگر جويای حال من باشيد الحمدالله سلامتم و مشغول ديدن آموزش در پادگان شهيد دستغيب در كازرون قرار داريم و به دعا گويی شما برادران مشغولم .نمی دانيید که چقدر دلم برای دوستانی مثل شماها تنگ شده و تنها كاری كه می توانم انجام بدهم نوشتن نامه است.

من از اين كه برای ياد گرفتن آموزش در راه خدا آمده ام خيلی خوشحالم و اميدوارم كه شما اين آمادگی را داشته باشيد كه اگر ما رفتيم و كاری نتوانستيم انجام دهيم، شما بيائيد و كار صدام و صداميان را يكسره كنيد من به نوبه خود توانستم اين كار و اين هدف مقدس را دنبال كنم و اميدوارم خدا از من راضی باشد.

به اميد پيروزی حق عليه باطل

 الان كه اين نامه را مي نويسم،وقت اذن مغرب است و خيلی عجله می كنم ديگر وقت عزيزتان را نمي گيرم در ضمن سلام مرا به برادر قشقائی و غلام ... برسانيد ،بقيه دوستان را هم سلام برسانيد به اميد پيروزی حق عليه باطل خداحافظ همگی شما.خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار.  قدرت الله حيدری 

آری اینچنین خانواده‌هایی بودند که بار اصلی انقلاب و جنگ هشت ساله دفاع مقدس را به دوش کشیدند و از همه هستی شان برای اعتلای ایران اسلامی گذشتند، به قول مادر شهید قدرت الله حیدری "همه اعضای این خانواده انقلابی بودند".

انتهای پیام

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها