به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،یکی از مخاطبین این پایگاه خبری تحلیلی دریاداشتی نوشته است:اخیرا مطلبی در پایگاه خبری محلی منتشر گردیده مبنی بر اینکه اعتصاب داوران گچسارانی کاری هماهنگ شده و منتسب به طیف خاص یا فردی خاص بوده که بر خود لازم دانسته تا پاسخی به چنین یاوه گویی هایی داده باشیم که ذهن خواننده از اصل ماجرا دور نگردد .

اولا اصل ماجرا دستمزد داوران مظلوم بوده که هیچ گونه حامی در ورزش نداشته و طی سالیان گذشته با وعده های پوشالی هیچگاه افزایش داده نشد و این در حالیست که تمام فشار روحی و روانی و جسمانی و گاها درگیری های فیزیکی و لفظی یک مسابقه گریبانگیر داوران بوده و اینکه بخواهیم حق و حقوق واقعی داوران را زیر پا بگذاریم و ضعف و ناتوانی متولیان فوتبال شهرستان را در جذب سرمایه به پای سیاسیون و افراد خاص بگذاریم جای بسی بی انصافی و بی عدالتی است .

دوما طی دوماه گذشته که موضوع دستمزد از سوی داوران مطرح گردید و بیش از ۵ بار مستقیم به اعضا و رئیس هیات شهرستان انتقال داده شد ؛ ضمن اینکه هیچ عکس العملی نشان داده نشد و سعی در خاموش نمودن موضوع نمودند و حتی حاضر نگردیدند بعداز آن همه تقاضا برای جلسه حضوری با ایشان جلسه ای را برای شنیدن صحبتهای داوران برگزار کنند و در عوض با افرادی جلسه گذاشته شد که با ایشان همسو و درحال انجام فعالیتند؛حال شما بفرمائید کجای این جریان منتسب به طیف سیاسی است ؟یا این موضوع چه ربطی به هیات فوتبال استان جناب افشاریان دارد ؟آیا اگر متولی فوتبال شهرستان حاضر به برگزاری یک نشست صمیمی با داوران شهرش میشد و دلشان را بدست می آورد موضوع در نطفه خفه نمی شد؟چرا متولی فوتبال یک شهری مثل گچساران بجای رونق دادن به فوتبال شهر و جذب منابع مالی و اسپانسر تا تقی به توقی میخورد ضعف مدیریتی خود را با قایم شدن در پشت مسائلی که اصلا ربطی به ورزش ندارد با سیاه نمایی پاسخ میدهد ؟ طبق علم مدیریت بحران یک مدیر زمانی موفق میباشد که بتواند علاج واقعه را قبل از وقوع پیش بینی کند و در زمان بحران آن را مدیریت کند نه اینکه ضعف مدیریتیش را بپای این و آن بنویسد .

همه ما مستحضریم که در دوران مدیریت جناب اسماعیل حسینی بر اداره ورزش و جوانان شهرستان کار جناب قاضی فر تمام شده بود و برداشتنش قطعی ؛آیا اگر طیف سیاسی حاکم میخواست به موضوع ورزش ورود کند همان موقع کار تمام نمی شد؟ این در حالیست تمامی کسانی که هم اکنون با هیات همکاری ویژه در برگزاری مسابقات میکنند بعضی از آنها اثبات شده اند که سالیان سال با جریان سیاسی حاکم همسو هستند و برخی دیگر اخیرا با آوردن شهود و قسامه در حضور جمعی مدعی شده که با جریان حاکم همسو بوده است ،از ۴ داور همکاری کننده با هیات ۳ نفرشان همسو بوده و رئیس کمیته داوران و پیشکسوتان داور که درحال حاضر در رکاب جناب قاضیفر میباشند نیز همسو با جریان سیاسی حاکم میباشند ؛پایگاه محلی محترم قبل از درج مطلب میبایست با نگاهی واقع بینانه تر به موضوع برخورد میکرد.

.
ضمن اینکه رزومه ای که اثبات کند رئیس محترم سابقه ای در فوتبال و مدیریت فوتبالی داشته باشد در کارنامه اش موجود نیست و تنها در زمانیکه شهردار بودند بعنوان اسپانسر توسط رئیس وقت هیات فوتبال ورود کردند و بعداز مدتی کوتاه با همسویی جریان حاکم به ریاست هیات فوتبال رسید ؛و الان بعداز گذشت هشت سال ثمره مدیریتش بر فوتبال این شهر چه بوده ؟ سهم ما از تیمهای شرکت کننده در لیگ استان صفر میباشد دقیقا از زمانیکه ایشان به ریاست نشسته تا کنون هیچ تیمی از این شهرستان در رده بزرگسالان نتوانسته مقامی در خور شان این دیار فوتبال خیز کسب کند ؛آیا این هم دلیلش سیاسیون بوده ؟؟؟ اولا جناب قاضیفر بدون هیچگونه همکاری با هیات استان در برگزاری لیگهای استان بعنوان نماینده فدراسیون خود را معرفی نمود و دوم اینکه مگر متولی اول فوتبال شهر نباید حامی داوران و تیمداران و ناظران و نمایندگان شهرش باشد ؟؟؟چطور هیچکدام از پیشکسوتان داوری امسال به مسابقات کشوری معرفی نشدند و جناب قاضیفر هیچ عکس العملی نشان ندادند؟آیا دلیلی غیر از این دارد که نمی خواهد کوپنش را خرج بقیه بکند و از نردبان این داوران و پیشکسوتان برای طرقی خود موج سواری میکند ؛به نظر شما این چه ربطی به جریان سیاسی و یا چه ربطی به هیات استان دارد ؟؟

اداره ورزش و جوانان بر چه اساسی و با چه معیارهایی هیات فوتبال را به عنوان هیات نمونه معرفی نموده اند ؟ آیا اگر روستاهایی همچون ماهور باشت و چهاربیشه و دیل و مهاجرین کهگیلویه های عزیز نباشند شهر ما تیمی در لیگ شهرستان دارد ؟

برگزاری کلاس های مربیگری در زمانی که تیمی وجود ندارد معیار میباشد؟

خواننده عزیز حرف و حساب داوران شهرستان در خصوص پول و دستمزد بوده و لاغیر ؛اما اینکه جناب قاضیفر ضعف مدیریتی خویش را در پس سیاسی جلوه دادن و فرافکنی کردن قایم نموده است وبرای چند صبا بیشتر ماندن دست و پا زدن میزد ولا غیر ؛

انتهای پیام