نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
5. تير 1397 - 5:49
مدیرعامل اسبق شرکت نفت و گازگچساران نوشت:بعد از افطاری شب ۲۱ رمضان در منطقه ليشتر، ودر هنگام خروج مهمانان از روستا، صداي شليک رگبار گلوله در نيمه شب، مردم را به وحشت و تعجب واداشت كه بايد آنرا آخر خشونت ناميد و نبايد با اعتراض و يا صحبت بلند يک جوان جوياي كار در يک رديف قرار داد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،غلامرضا پاکدل مدیرعامل اسبق شرکت بهره برداری نفت و گازگچساران درمطلبی نوشت:بنا داشتم پس از پايان ناگفته‌ها و نقدهايم درخصوص صنعت نفت، باب جديدي از طريق رسانه‌ها با همشهريان عزيزم درخصوص فرهنگ اجتماعي، نحوه ارائه و معرفي توانمنديها در فضاي علمي، اخلاقي، رفاقتي و نفي فرهنگ خشونت و قلدرمابانه باز نمايم و با تحليل و گفتمان در فضاهاي مجازي، جاي قمه را به قلم و جاي چاقو را به دوربين، جاي تفنگ را به ميكروفن آزاد و جاي باديگارد را به خبرنگار بدهيم و خلاصه مُهر پاياني بر نقش پر رنگ قوم و قدرت و ثروت، بر نتيجه رأي مردم و انتخاب وكيلشان بزنيم تا وقتي آغاز به كاركرد با خود نگويد كه ابتدا خدمات و هزينه‌هاي دوران انتخاباتي فلاني جبران بشود تا سپس كاري هم براي مردم عادي انجام دهد.

مقابله با قشون کشی و قدرت نمایی

دوستان خوبم، موضوعي ذهنم را درگير كرده است كه دوست دارم با شما عزيزان در ميان بگذارم، حتما اذعان داريد كه يكي از رسالتهاي رسانه شكل دادن فضاي جامعه و بسترسازي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و . . . براي پيشرفت است. در استان و شهرستانهاي خودمان بجاي اينكه مردم تحت تأثير فضاي رسانه، تحليلها و نقدهاي آنها باشند، تحت تاثير گشتن هاي خانه به خانه، مهماني ها، شركت در مراسمات، قدرت نمايي و به نوعي قشون كشي ها و در كل روشهاي قديمي و سنتي هستند و گاهاً خواسته يا ناخواسته رسانه ها هم با به تصوير كشيدن اينگونه حركتها و انعكاس مصور آنها، در همان مسير قرار مي گيرند.

 حال آنكه هر چه به سمت شهرهاي بزرگتر و اهل علم و قلم برويم اين پديده كم رنگتر مي شود. پيشنهاد: آيا مي شود دست به دست هم دهيم و ضمن حفظ خط فكري و سلائق سياسي، كاري كنيم كه بجاي اين شيوه، رسانه ها و انديشه ها، نقش بيشتري ايفاد كنند و جهت دهنده واقعي باشند تا قوم و قدرت و ثروت؟ (به ياد داشته باشيم كه بيش از نيم قرن پيش مرحوم بهمن بيگي فرمودند: ” دريافتم كه مشكلات عشاير در لابلای حروف الفبا نهفته است”.

براساس همين يافته، مسير با سواد كردن عشاير را در پيش گرفت و كاري كرد كارستان. شايد ما هم بتوانيم تغييرات بنيادي و مهمي ايجاد كنيم). البته ذكر اين مهم لازم است كه صاحبان قوم و قدرت و ثروت كه آنرا از راه حلال بدست آورده و در راه حلال و رضاي خدا و خلق خدا بكار مي گيرند، بسيار محترم و در مسير خدمت، در كنار نخبگان خواهند بود كه در منطقه خودمان الحمدلله كم نيستند ولي براي اينكه سايرين دلخور نشوند، براي نمونه آقاي كاظم قلم چي را نام مي برم (مي توانيد در اينترنت جستجو كنيد وببينيد چه خدمات ارزنده اي انجام داده اند).

بر آن بودم كه متن فوق را پس از مدتي، براي تعداد قابل توجهي از همشهريان اهل قلم و تحليل نيز بفرستم. تا بلكه دوستان فكرشان درگير شود تا چند ماه ديگركه ان شاء الله نا گفته ها و نقدها پايان يافت، به اين مقوله هم در سطح گسترده بپردازيم. البته تاكنون از ميان دوستان رسانه اي فقط يكي از عزيزان لطف نموده و آنرا با يك ايموجي ( شكلك ) تأييد كرده است ولي نااميد نيستم، چون رجاي واثق دارم دوستان در حال انديشدن پيرامون موضوع بوده و بهترين همراهان ما خواهند بود.

شليك رگبار گلوله در نيمه شب

به همين دليل نيز در بعضي از نقدهايم نيم نگاهي به چنين فضاهايي و ريشه برخي ناامني ها داشتم تا اينكه در كنار اتفاقات تكراري سالها و روزهاي اخير، بعد از افطاري شب ۲۱ رمضان  در ليشتر، متاسفانه در هنگام خروج مهمانان از روستا، صداي شليك رگبار گلوله در نيمه شب، مردم را به وحشت و تعجب واداشت كه بايد آنرا آخر خشونت ناميد و نبايد با اعتراض و يا صحبت بلند يک جوان جوياي كار در يک رديف قرار داد.

بهرحال بدليل اينكه اين اتفاق در منطقه ليشتر حادث شده بود، منتظر ماندم تا از طريق ديگري منعكس شود ولي طبق معمول رسانه ها و فضاهاي مجازي پر شد از عكسهاي سلفي دو نفره و چند نفره و سفره رنگين طعام و . . . و گويا صداي قاشق و چنگال رساتر از صداي شليك گلوله بود. به هر حال وقتي يادداشتي تحت عنوان ” آيا عدم اعتراض مردم ليشتر و خيرآباد حكايت از رضايت آنها دارد؟ ” نوشتم، در انتها اشاره اي به رگبار گلوله كردم و خواستم كه در صورت امكان مسببين شناسايي و براي مردم روشنگري شود.

طبق معمول كسانيكه از آنها توقع واكنش مي رفت، دم بر نياوردند تا اينكه يكي از اهالي رسانه يادداشتي تحت عنوان “سياست و خشونت در گچساران” به رشته تحرير در آورد. گرچه آن عزيز سبب شد تا بناچار، فعلاً به اين موضوع زود هنگام و در حد اين مرقومه پرداخته شود، اما در مرقومه اول برداشتي اشتباه از يادداشت بنده بعمل آمده بود و آن اينكه شايد چنين استنباط مي شد كه خشونت مورد تشويق قرار گرفته باشد.

حال آنكه، اينجانب ضمن افتخار به اينكه در منطقه ليشتر و خيرآباد، خواسته ها با آرامش مطرح شده بود، جواب داده شده، خصوصاً در جذب نيرو را منطقي ندانسته و عرض كردم، بايد به تقاضاهاي آرام هم توجه شود تا كسي مجبور به تندي و احياناً پرخاشگري نگردد، كما اينكه در افطاري روستاي ديل نيز جوانان عزيز جوياي كار به شكلي منطقي خواسته خود را بر روي مقوا نوشته و با صداي رسا به اطلاع نماينده مي رساندند، ولي نكته اي كه حاوي يك پيام بود و نبايد از آن غافل شويم، آنجايي بود كه يكي از آن جوانان فرمود: آقاي تاجگردون: بايد آدم چاقوكش باشه تا بره تو شركت نفت ؟.

 

 

استخدام با سابقه خشونت

 

 اين بدان معناست كه به كساني كه به اين شكل منطقي و مدني تقاضاي خود را مطرح مي‌كنند، رسيدگي كنيد، نگذاريد مجبور شوند به خشونت متوسل گردند و ديگر اينكه اين ذهنيت وجود دارد كه كساني با سابقه خشونت مشغول بكار شده اند. اما نگارنده يادداشت بسمتي جهت‌گيري نموده است كه گويا كساني اين جوانان را تحريك و وادار به اينگونه اعتراض نموده اند و آن را خشونت مي‌نامد و متاسفانه طرح موضوع به اين شكل از سوي اين عزيزان را با شليك گلوله يا چاقوكشي در يك سطح از خشونت ديده است.

 

و بجاي ريشه يابي خشونت باز هم سعي شده است فرد مورد علاقه را قهرمان جلوه دهند. ( در حاليكه اتفاقا” حتي اگركسي هم به اين عزيزان گفته باشد خواسه شان را بر روي مقوا نوشته يا در جلسه با نماينده و مسؤلين مطرح نمايند، بايد مورد تقدير قرار گيرد و افرادي كه اقدام به ضرب و شتم مي نمايند در وهله اول برخورد گردد.

 

ريشه هاي خشونت در سياست منطقه

اينجانب ضمن عرض پوزش از آن برادر عزيز و عرض تشكر از ايشان كه پس از مراوده، بلافاصله از روي دلسوزي و احساس مسئوليت، يادداشت تكميلي مرقوم فرمودند و به وقايع مهمتري اشاره نمودند، ولي برحسب وظيفه، فعلاً در اين مرقومه، ريشه هاي خشونت در سياست منطقه و نقش برخي عوامل مهم را در حد وسع، بررسي مي نمايم و ازاطاله مطلب پوزش مي طلبم.

تبعيض

عدم تناسب عرضه و تقاضا در تمامي زمينه‌ها اعم از شغل، مسكن، وام، امكانات رفاهي، اقتصادي، اجتماعي، ورزشي، فرهنگي و . . .، پستها و فرصتها، سبب مي شود تا همواره بعضي از افراد به حداقل خواسته هاي خود دست نيابند. خوشبختانه مردم ما آنقدر فهيم هستند كه مي دانند نبايد از هيچ مسئولي بيش از توان و امكانات وي ‌توقع داشته باشند ولي اين توقع به حق را نيز دارند كه چنانچه فرصتي پيش آيد، سعي شود تا حد ممكن به شكلي تخصيص داده شود كه به عدالت نزديكتر باشد يا به عبارتي تبعيض كمتر باشد لذا يكي از مهمترين دلايل از كوره به در شدن و داد و فرياد يا به عبارتي پرخاشگري، كه شايد در نهايت منجر به خشونت گردد، احساس تبعيض است كه پر واضح، مسئوليت آن با مسئولين و دست اندركاران است نه با مردم و بيكاران. راه حل كاستن از اين بخش از خشونت، تلاش حداكثري براي برقراري عدالت با تمام وجود در عمل است. (دقت شود اگر شعار و ژست عدالت خواهي و عدالت محوري باشد ولي خلاف آن عمل شود به مراتب خطرناك تر است و همان بهتر كه پارتي بازي علني شود ).( به قول نظامي: دادكن از همت مردم بترس نيمه شب از بانگ تظلم بترس ).

عدم پاسخگويي

به هر شكلي كه عمل شده باشد، وقتي براي مردم سوال پيش مي آيد و طرح سوال مي كنند بايد پاسخ منطقي و حتي الامكان مستند داده شود. متأسفانه در بسياري از موارد، مسولين با عدم پاسخگويي يا پاسخ سر به هوا، سبب مي شوند تا نطفه عصبانيت، پرخاشگري و . . . شكل بگيرد. مقام مسئول فكر مي كند طرف در حدي نيست كه پاسخش را بدهد يا اگر جوابش را ندهد، كاري از دستش ساخته نيست غافل از اينكه، همانهايي كه كاري از دستشان ساخته نيست ناچاراً رو به پرخاشگري و خشونت خواهند آورد. پس جلوگيري از اين بخش هم دست مسؤلين را مي بوسد.

جابجايي ارزش ها و ضد ارزش ها

تعريف ملاك، معيار و ارزشهاي مطابق با معيارهاي ديني، قانوني و اجتماعي جامعه و پايبندي به آنها در دادن هرگونه امتياز يا فرصت، سبب مي شود كه علي رغم كمبودها، بخشي از نگرانيها و تنشها بوجود نيايد. وقتي كه عواملي مانند قلدري، ثروتمندي، بلبل زباني، تملق، رأي آوري كاذب و … جاي خود را به سواد، دانش ، مهارت، تعهد، سلامت نفس، استحقاق وضعيت خانوادگي و… داد، بعبارتي ضد ارزشها جاي ارزشها را گرفتند، گرايش جامعه خصوصاً جوانان بسمت ملاكهايي مي رود كه به آنها بها داده مي شود، به ويژه در اين بخش، جوانان به دليل داشتن غرور، بيشتر از سايرين تحت تاثير قرار گرفته و دچار تغيير می شوند و نمي خواهند در مقابل هم

سن و سالان خود كم بياورند و زماني كه مي¬بينند به فرد شرور اهميت داده مي شود، بعيد نيست رو به شرارت آورند، لذا اين سوال كه جواني مي پرسد ” آيا بايد چاقوكشي كنم؟” حاوي پيام بسيار مهمي است و نبايد با بي تفاوتي يا با قلدري از آن گذشت، بلكه بايد با كمال دقت و حوصله به آن پرداخت. بنابراين تبديل ضد ارزشها به ارزش عامل ديگر خشونت به حساب مي آيد كه مسبب آن نيز مسؤلين مي باشند.

نبود شايسته سالاري

ارجحيت شايسته سالاري و ديدگاه فكري بر تعصبات خانوادگي، قومي و قبيله اي ، بايد از مهمترين فاكتورهاي مد نظر تصميم گيران در انتصابات و واگذاري مسؤليتها باشد.. وقتي افرادي كه در مناصب بكار گرفته مي شوند، بجاي افراد شايسته‌تر افراد فاميل‌تر باشند يا حتي در بازديدها، افراد همراه، بجاي نزديكان فكري و شايسته، نزديكان نسبي و سببي باشند، چون دليل و موقعيت خود را نسبت فاميلي مي دانند، ناخواسته حامي فيزيكي فرد مسئول هستند و چه بسا علي رغم ميل باطني فرد مسئول، منتقد او را زير مشت و لگد بگيرند. به همين دليل بهترين انتصابات، انتصابات شايسته سالارانه و يا در صورت جهت‌گيري باندي، شايسته سالاري از ميان همفكران سياسي باشد. در غير اينصورت، انتصابات فاميلي، خانوادگي و قومي، علاوه بر ويراني و فساد در دستگاه، خشونت را خودبخود در پي خواهند داشت. ( به قول سعدي: نخواهي كه ضايع شود روزگار به نا كار ديده نفرماي كار ). بنابر اين رعايت شايسته سالاري نيز بر عهده مسؤلين محترم است.

ايجاد فضاي امنيتي

فضاي هاي امنيتي خود بخود آبستن خشونتند. البته تشخيص اين مهم با توجه به نوع مسئوليت، بعهده مسؤلين امنيتي است ولي بطور معمول، انتظار مردم از مسئوليني كه ماهيت فعاليت آنها، ارتباط بامردم و پاسخگوئي به آنهاست،

اين است كه وقتي به قصد ديدن مردم به ميان آنها ميآيند، دسترسي به آنها راحت باشد و يا حضور باديگارد و محافظ حتي الامكان محسوس نباشد. در اين موارد نيز خصوصاَ اگر گماشتن محافظ به تشخيص وتحت نظارت نهادهاي امنيتي نباشد، خشونت از سوي افراد دور از انتظار نيست.

شناسائي و برخورد با عوامل و معرفي منشاء

آنچه مسلم است كساني كه دست به چنين رفتارهايي مي زنند مطمئناً از جايي دستور گرفته و راهبري مي شوند و منافعي نيز دارند و سايرين چنانچه ببيند اين قبيل اتفاقات تحت پيگيري قرار نگرفته و مقامات مسئول از كنار آنها به راحتي مي گذرند و عوامل شناسايي نمي شوند و افراد مشكوك به چنين رفتارهايي از نظر مردم به نان و نوايي مي رسند، بعضي جوانان ترغيب مي شوند كه بسمت چنين رفتارهاي ناپسندي گرايش يابند و مهمتر و فاجعه بارتر اينكه در مواردي كه اين افراد شناسايي مي شوند و در حالي كه مردم منتظر برخورد متناسب با آنها و بويژه برخورد در خور و شأن و منزلت نظام مقدس جمهوري اسلامي با عوامل اصلي و ريشه اي آنها هستند، با كمال تعجب مي بينند اتفاق خاص و مشهودي (لااقل از نگاه جامعه) رخ نمي دهد، لذا عملاً برخي از جوانان به چنين مسيرهايي ناپسندي هدايت مي شوند و خشونت به معناي واقعي وارد سياست مي شود.

بعنوان نمونه هاي عملي همانگونه كه در يادداشت همشهري عزيزم آمده است از ميان خشونتهاي ملموس مرتبط با سياست كه در دوران همين مسئولين محترم فعلي حادث شده است از مصدوميت آقاي دكتر افتخاري با اسلحه گرم، ضرب و شتم آقاي دكتر كريمي، زير مشت و لگد گرفتن جانباز ويلچري سرهنگ پاسدار فاطمي نژاد، مضروب نمودن آقاي ايمان محمدپورفتح فعال رسانه اي و رگبار شبانه با سلاح غيرمجاز بعد از افطاري در ليشترتوسط سرنشينان مشكوك يك خودرو را مي توان نام برد كه سه مورد آخر آن ظرف تقريبا سه ماه گذشته رخ داده است. براساس اطلاعات عامه مردم، دو مورد از اين سه مورد كاملاً شناسائي شده و براي مسئولين امر روشن بوده اند. بدون ترديد عدم شناسائي، براي افرادي كه بالقوه مي توانند اهل خشونت باشند، زمينه را مساعد نشان مي دهد. از طرفي شناسايي و عدم برخورد نيز آنها را مصمم تر و جدي تر مي كند و اندك شك و ترديدي را هم كه ممكن است داشته باشند، از آنها سلب ميئكند. گر چه قطعاً پيگيريها و اقداماتي در هر يك از موارد صورت گرفته است ولي انعكاس آن در جامعه، نه از حيث برخورد با ضاربان و نه با منشاء اتفاقات، نتيجه اي در بر نداشته است.

شوها و غلوهاي تبليغاتي

با توجه به عشيره اي و بومي بودن منطقه اغراق در عناوين، تبليغات و شوهاي شبه انتخاباتي، مانع از فرونشستن هيجانات و احساسات جوانان شده و همواره آنها را در مقام موضع گيري و تقابل نگه مي دارد. بعنوان مثال نصب بنرهاي آنچناني براي برخي از مسئولين و استفاده از عناوين غيرواقعي و نجومي كه در كل تاريخ ايران زمين ممكن است براي كمتر از تعداد انگشتان يك دست بكار رفته باشد و متاسفانه رقابت در غلو كردن هاي ناخواسته، سبب تشديد فضاي خشونت مي شود.
از تدبير نماينده محترم پس از انتخاب مجدد اخيرشان بعنوان رئيس كميسيون برنامه ريزي و بودجه مبني بر جلوگيري از نصب پلاكارد و بنر، خصوصاً از بودجه بيت المال، در همين جا تشكر مي شود. هر چند متأسفانه براساس روال نادرست ساري و جاري و همان رقابت پيشين، مثل اينكه بعضي از آقايان از قبل بنرها را نوشته بودند و قبل از رسيدن پيام نماينده، آنها بنرها را نصب كرده بودند! ). البته اين موضوع به هيچ وجه منافي حضور مستمر نماينده و مسئولين در نقاط مختلف حوزه انتخابيه و بررسي مشكلات نخواهد بود.

اهميت دادن به وظايف ذاتي مشاغل

وظيفه سازماني بعضي افراد آنها را درمعرض برخي اتهامات يا تعرضها قرار ميدهد، بطوريكه فرد بر سر دو راهي مي ماند كه نسبت به انجام وظيفه اش مطابق قانون اقدام نمايد يا با توجه به اقتضاي شرايط عمل كند. بعنوان نمونه مشاغلي مانند نگهبانان دروازه ها يا گذرگاههاي مختلف، پليس راه، نيروهاي انتظامي، داوران مسابقات مختلف، كساني كه در انجام وظيفه مجبور به رعايت نوبت مراجعين هستند و مواردي ديگر. بسيار ديده شده است كه مسؤل يا مقامي تحمل اينكه توسط فرد بازرسي كننده مورد بازرسي قرار گيرد يا توسط پليس متوقف شود، را ندارد، يا ماندن روي صف نوبت را براي خود كسر شأن ميداند و چه بسا با نگهبان، بازرس، پليس يا …در گير و گاها” آنها را مورد ضرب وشتم قرار دهد يا حتي ديده شده است كه افراد ديگر هم در مواردي تحمل رعايت دقيق برخي قوانين ومقررات را ندارند.

تا اين مورد از عوامل خشونت عمدتا” مربوط به گروه حاكم بوده و جا دارد اين عزيزان دقت نظر داشته باشند. در خصوص گچساران و نقش اين موارد، قضاوت را به مردم مي¬سپاريم، ولي جداي از قضاوت و هر چه تا امروز رخ داده است، عاجزانه از مسئولين محترم تقاضاي دقت نظر و سعه صدر، از مردم و خصوصاً جوانان برومند همشهري تقاضاي صبر، تحمل و همكاري، از رسانه¬ها و صاحبان قلم تقاضاي همراهي و روشنگري منصفانه و از نهادهاي امنيتي و انتظامي تقاضاي دقت نظر و رسيدگي كمافي السابق و بيشتر مي رود.

نحوه فعاليت انتخاباتي

عزيزاني كه قصد دارند در آينده بعنوان كانديد وارد صحنه انتخابات شوند، بايد بدانند گشتن خانه به خانه، اقدام به تجمعات مختلف، شركت در مراسمات بصورت تجمعهاي سياسي- انتخاباتي و مواردي از اين قبيل، روشهاي بسيار قديمي و سنتي هستند كه حتي در قبل از عصر انفجار اطلاعات هم شروع آن از ۲ سال قبل از انتخابات به هيچ وجه منطقي و معقول نبوده و علاوه بر ايجاد دردسر و مزاحمت براي مردم و قراردادن آنها در رودربايستي و نيز درگيري نماينده با فضاي تبليغاتي براي دور آينده و تا حدودي فاصله گرفتن از وظايف فعلي، سبب بحث هاي دامنه دار و طولاني مدت و تقابل همسايگان و نهايتاً در مواردي منجر به تنش و احتمال بروز خشونت مي گردد.

لذا بهتر است در فضاهاي مجازي و رسانه اي الكترونيكي و مكتوب، صاحبان فكر و انديشه و قلم به نقد، دفاع، تضارب آراء و روشنگري پرداخته و نماينده محترم نيز ضمن ادامه فعاليت نمايندگي پاسخگوي منتقدين، به صلاحديد خود و در حد اقناع افكار عمومي باشد تا مردم بدور از حضور چهره به چهره و معذورات، با مطالعه ايده ها ، نظرات ، توانمنديها، سوابق، برنامه ها، ديدگاهها، و ساير اطلاعات مورد نياز در خصوص افراد مدعي، بتوانند با حوصله و براساس شايسته سالاري بهترين تصميم را بگيرند و مراجعات و ملاقاتهاي حضوري يا ديدارهاي اجتماعي ( آنهم حتي الامكان عمومي و نه خانه به خانه )، تنها در چند ماه منتهي به انتخابات صورت پذيرد تا برخوردها و عوامل منجر به تنش و خشونتهاي احتمالي به حداقل خود برسند.

 بايد بپذيريم كه اگر از هم اكنون مردم را به دو دسته طرفداران نماينده و مجموعه فعلي و مخالفان يا منتقدان آنها تقسيم كنيم، ممكن است خواسته يا ناخواسته و حتي علي رغم ميل باطني شخص نماينده، افرادي كه طرفداري و حمايت خود را براي دور آينده از ايشان اعلام نكنند و با ساير مدعيان همراه شوند، از دايره توجه مسئولين فعلي خارج شده و آسيب هايي ببيند. بعلاوه اينكه نماينده و مسئولين محترم نيز ناچاراً بخشي از فكر و وقت خود را صرف يارگيري و تبليغات براي دوره آتي نمايند كه از هم اكنون تا بيش از ۲۰ ماه ديگر زمان زيادي است. بنابراين همه ما كه مدعي فراهم نمودن آسايش و آرامش مردم هستيم، بايد با دست كشيدن از تبليغات سنتي و معرفي خود به صورت واقعي در فضاهاي مجازي و رسانه اي، باعث شناخت بهتر مردم، آرامش آنها، خدمات رساني بهتر از سوي نماينده و مسئولين فعلي و كاهش فضاي رقابتي منجر به تنش، رودررويي و احياناً خشونت شويم .

نقش مهم رسانه ها

بايد پذيرفت كه اصحاب رسانه يكي از اقشار اثرگذار در تمامي ابعاد زندگي مردم اعم از سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، علمي، ورزشي و … هستند كه گاهاً وقت و توان خود را با ثمن قليل در اختيار جامعه قرار مي دهند و هر چه به نقش خود آگاه تر مي شوند به حرفه خود علاقمندتر و پايبندتر مي گردند. هر چند كساني كه در اين زمينه فعاليت مي نمايند بدون ترديد در حرفه خود داراي تخصص بوده و ورود امثال اينجانب به مثابه زيره به كرمان بردن است، اما در خصوص يكي از موارد مهم مدنظر آنها كه جلب مخاطب مي باشد، بايد گفت معمولاً رسانه هاي داراي مطالب با كيفيت تر مخاطبين بيشتري دارند ولي بعضي از عوامل جذب مخاطب مقبول و مطلوب نيستند و بهتر است اصحاب دلسوز، عطايشان را به لقايشان ببخشند.

يكي از اين قبيل عوامل، عوامل ايجاد يا تشديد تنش و خشونت هستند. همگان واقفند رسانه هاي شهرستانهاي گچساران و باشت بيشترين خدمت رادر حضور همه جانبه مردم در فضاي سياسي و خصوصا در فضاي انتخاباتي داشته اند و الحق و الانصاف عزيزان فعال در اين زمينه علي رغم برخي نامهربانيها، دست از تلاش بر نمي دارند و در بسياري از موارد باعث تغيير نگرشها شده اند ولي يكي از موارديكه بنظر مي رسد مشاركت، همفكري و همراهي آنها را بيش از پيش مي طلبد همين كاهش عوامل و فضاي تنش و خشونت سياسي است.

گاهاً مشاهده مي شود وقتي تجمع، بازديد يا مراسمي صورت مي گيرد، بيش از آنكه هدف و نتايج، مورد بحث و تجزيه و تحليل قرار گيرند، حواشي آن و خصوصاً تصاوير متعدد از افراد و گاهاً افراد خاص و تلاش براي نشان دادن قدرت اطرافيان يا حمايت صاحبان قدرت از فردي مدنظر قرار مي گيرد. يعني در مواردي بنظر مي رسد بجاي اينكه رسانه بتواند مردم يا مجموعه اي را همراه خود كند، خود همراه آنها مي شود. يا مهمتر از آن در زمان بروز خشونت، چقدر زيبا و ستودني است اگر همه رسانه ها بدون توجه به اينكه خشونت از سوي جريان همسو يا غيرهمسو واقع شده است، آنرا تقبيح كرده و از آن و مسببين و حاميان آن اعلام انزجار نمايند يا به شكلي طرح و نقد كنند كه فضاي عمومي جامعه متوجه شود كه هر چند در ساير موارد معمولاً رسانه هاي دو جريان، يرخي موافق و برخي مخالفند، اما در خصوص خشونت فارغ از خط و سليقه سياسي ، همه رسانه ها يكصدا و به هرقيمتي مخالفند. البته متاسفانه تاكنون اينگونه نبوده است و شايد به اين شكل طرح موضوع نشده است، ولي جلو ضرر را هر وقت بگيريم نفع است. خدا را شاكريم كه در حوزه مان اتفاق بدتر از آنچه تاكنون رخ داده، به وقوع نپيوسته است. قطعاً موارد ديگري هم هست ولي به همين دو مقوله بسنده مي كنم تا از اطاله خودداري شود. پس بعنوان يك همشهري دست خود را بسمت اصحاب محترم رسانه دراز كرده و از تك تك كساني كه در اين زمينه فعاليت دارند تقاضا دارم، كمر همت بسته و از هيچ كوششي دريع نورزند.

نقش مهم اهل قلم و انديشه

به بركت عصر اطلاعات و بستر اينترنت، فضاي مجازي و رسانه هاي مكتوب و غيرمكتوب، امكان تحقيق و مطالعه فراهم شده و بسياري از عزيزان صاحبِ دانش و تجزيه و تحليل شده و توان نگارش، مصاحبه و انتشار اطلاعات و داشته هاي خود را دارند. اين دسته از عزيزان مي توانند با سمت و سو دادن فضاي مكتوبات و تجزيه و تحليلها به مسائلِ به روز ( update ) و مدرن و دوري جستن از سرائيدن داستانهاي گاهاً حماسي و دستاوردهاي ناشي از زور بازو و اسلحه و قشون، از بار احساسي، تعصبي و هيجاني حاكم بر فضاي جامعه و خصوصاً جوانان بكاهند و اگر در جايي لازمست از دلاوريها و حماسه هاي ياد شود توضيح داده شود كه طرف مقابل اجنبي يا دشمني مانند دشمن بعثي بوده و يا چنانچه مربوط به ساليان دور از قبايل و طوايف بوده، در كنار آن از برنده تر بودن و موثرتر بودن سطح علم و دانش و تدبير بزرگان ايلات و قبايل استانمان كه كم هم نيستند ياد شود و اثبات كنيم كه راه بهتر زيستن و به سعادت رسيدن بدون ترديد، در بيشتر دانستن و بهتر انديشدن، مهربانتر بودن، تعامل كردن و انتقاد پذير بودن است، نه به خشونت متوسل شدن. به هرحال ضمن عرض پوزش از اين دسته از عزيزان كه تعداد آنها بسيار زياد مي باشد و بنده شايد از نظر قلم فرسايي جايي در ميانشان نداشته باشم، خواهش روشنم اين است كه با فكر و قلمشان، بساط تشنج، پرخاشگري و خشونت را برچينند.

نقش صدا و سيما

آنجا كه صحبت از رسانه ها شد، هم منظور بنده و هم ذهن شما خوانندگان، بيشتر متوجه رسانه هايي همانند سايتها، كانالها، روزنامه ها، خبرگزاريها، مجلات و … بود. هر چند صدا و سيما نيز يكي از رسانه هاست، ولي بدليل خاص بودن آن، جداگانه به آن مي پردازيم. هنوز بخش قابل توجهي از جامعه فقط مخاطب صدا و سيما هستند، صدا و سيماي استان كه با توجه به سابقه و رسالت خود، داراي كارشناسان و پرسنل دلسوز در حوزه فعاليت خود مي باشد، بدون ترديد در برنامه هاي خود به اين مقوله توجه دارد كه با توجه به جو حاكم بر استان و فرهنگ بومي و عشيره اي، در كنار حفظ تاريخ و فرهنگ استان، بايستي تلاش و مساعي خود را در جهت نكوهيدن عوامل خشونت و ستودن عوامل آرامش و همدلي بكار بندد. به عنوان نمونه دعوت از چهره هاي برتر و موفق فرهنگي و علمي در كنار ساير افراد موفق مدنظر قرار گيرد. مثلاً درخصوص رسانه كشوري، بخشي از اساتيد و نخبگان، بر اين باورند كه نقش اين رسانه در معرفي بازيگران و هنرمندان ( سلبريتيها ) بمراتب بيشتر از نخبگان علمي، مخترعين و مكتشفين جامعه است. ( البته اين قشر نيز در جاي خود عزيز و محترمند، ولي منظور عدم فراموشي كساني است كه شايد معرفي و الگو قراردادن آنها باعث افت و كاهش انگيزه هاي منفي از جمله خشونت است .

نقش افراد برجسته

افراد برجسته جامعه از هر نظر منجمله علمي، هنري، ورزشي، اجتماعي، سياسي و . . . خواسته يا ناخواسته الگوي برخي از جوانان قرار مي گيرند. اين افراد وقتي به درجه اي مي رسند كه بعنوان نخبه يا فرد برجسته مطرح مي‌شوند، اگر بخواهند تأثيرشان روي كساني كه آنها را قبول دارند يا به اصطلاح امروزي فالورهايشان، مثبت باشد نمي‌توانند هر طور كه خواستند رفتار كنند و بايد محدوديتهايي را براي خود قائل شوند. به همين دليل اگر در رفتارهاي اين دسته از افراد مصاديق خشونت وجود داشته باشد، راحت تر از سايرين به افراد عادي جامعه و خصوصاً جوانان سرايت مي كند به همين دليل انتظار مي رود عزيزان مدعي در هر زمينه اي در شهرستانها و روستاهاي آن ديار، بگونه اي رفتار نمايند كه نماد صلح و دوستي باشند.

نقش بزرگان و ريش سفيدان

خوشبختانه هنوز هم برخلاف جاهاي مدرن و صنعتي، در استانهايي مانند استان ما، بزرگان داراي جايگاه ويژه‌اي هستند. بعنوان مثال سپردن بزرگان به سراي سالمندان كه در بعضي شهرها يك پديده عادي است، در استان ما تقريبا يك پديده مذموم است و براي فرزندان قابل هضم نيست كه چنين جفايي را در حق پدر و مادرشان روا دارند. مهمتر اينكه گاهاً آنچنان پاي صحبتهاي بزرگانشان مي نشينند كه گويي پاي صحبت بزرگترين استاد و خطيب طول عمرشان نشسته اند.

اين حكايت از آن دارد كه فرمايشات اين بزرگان را آويزه گوش مي كنند. پس بر بزرگان ماست كه بجاي تشويق آنها به رودرويي مقابل هم ولايتي يا هم شهري و هم استاني خويش و ترغيب آنها به خشونت، تمامي هم و غم خويش را بر آن بگذراند تا آنها را به نوعدوستي، رفاقت، برادري، گذشت وخلاصه داري از خشونت سوق دهند. (حافظ: نصحيت گوش كن جانا كه از جان دوست تر دارند جوانان سعادتمند پند پير دانا را .

نقش آحاد مردم

در نهايت مهمترين نقش را قاطبه مردم ايفا مي كنند. مردم سالهاي طولاني را با تجارب تلخ و شيرين از وقايع مختلف سياسي شامل، پيروزي، شكست و ابطال انتخابات، وعده هاي كم و زياد، خلف وعده ها، وفاي به عهد و عمل به وعده ها، تماسهاي روزانه زمان تبليغات و جواب ندادن تلفن بعد از پيروزي، هزينه هاي مالي و مقروض شدن بخاطر دنياي ديگران، چه بسا هزينه دين خود بخاطر دنياي ديگران، تعصب و طرفداري احساسي، قهر و جدايي از فاميل و حتي طلاق همسر، درگيري و خونريزي و كشت و كشتار، زندان شدن و ندامتها و التماسها براي رضايت بخشيدن قاتل پاي چوبه دار، گشتن دنبال نماينده و آدرس غلط دادن و پيدا نكردن ايشان، دو رنگي افراد زيرك و چاپلوس و نزديك شدن آنها به نماينده بعد از انتخابات و زدن زير آب نزديكان زمان انتخابات، مشاهده تبعيضها بطوريكه يكي خورده تا از گلويش بر‌آمده و يكي از ضعف جانش در آمده، و دهها مورد تلخ و شيرين و خوب و بد ديگر را تجربه كرده اند. پس بايد هوشيار باشند و به هيچ وجه و به هيچ قيمتي و براي هيچ كس، حاضر نباشند از اسباب خشونت استفاده كنند.

 زيرا حتي اگر در صورت اقدام به خشونت، دستگير نشوند، وجدانشان آنها را عذاب خواهد داد. درخصوص مراجعات زودهنگام عزيزان كانديد هم بنظر مي رسد شايسته است به آنها بفرمايند، هنوز قريب به دو سال به انتخابات باقي است، اجازه دهيد ديدگاهها و نظرات شما را درسايتها و فضاهاي مجازي و مكتوب مطالعه كنيم و تبليغات، نشستها، قول گرفتنها و تصميم گيريها را به چند ماه قبل از انتخابات موكول نماييد. همچنين مطالبات و انتظارات به نماينده محترم فعلي منعكس و از ايشان خواسته شود كه از مباحث پيرامون دور بعد حتي الامكان پرهيز گردد و قرار نيست به سبب انجام يا پيگيري خدماتي كه بدليل رأيي كه شما به ايشان داده‌ايد و از دست ايشان ساخته است، مطالبه رأي آتي شما را داشته باشد.

به اين ترتيب فعلاً فضاي آرامتري حاكم خواهد بود و از تنش ها و خشونتهاي احتمالي ناشي از طولاني شدن دوران تبليغات كاسته خواهد شد. اگر افراد مدعي واقعا به دنبال خدمت به شما مردمند و خود كيسه ندوخته اند، كه قاعدتاً نبايد خلاف مصالح و خواست شما عمل كنند. پس خواسته‌هايتان را جدي و بدون تعارف مطرح و مطالبه گر باشيد.

اين مرقومه قطعا” كامل و جامع نيست، نقد يا تكميل آن باعث خوشحالي است. آنچه مهم است اينست كه ما را از خشونت بيزار و حتي شده قدمي، به سياست بدون خشونت نزديكتر نمايد.

انتهای پیام

نظرات کاربران

تازه های سایت