نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
17. دى 1401 - 7:08
باید توجه داشت که سردار سلیمانی و همراهان ایشان هدفی به غایت بزرگ داشتند که آن هم برقراری امنیت در کل منطقه و اخراج نیروهای آمریکایی و بیگانه از منطقه بوده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،بدون شک دفاع مشروع، حقی است که در صورت تعدی و تجاوز، امکان دفاع را برای شخصی که در معرض تهاجم قرار گرفته فراهم می آورد. در کنار حق دفاع، حق مقابله به مثل نیز مطرح شده است؛ هرچند ممکن است، گاهی گمان شود مقابله به مثل، از مصادیق و جلوه های دفاع مشروع است، اما به نظر می رسد این قاعده، به نوعی در عرض دفاع مشروع قرار می گیرد و از جهاتی، مکمل آن است.

اصل مقابله به مثل، قاعدهای قرآنی و بین المللی است که از فطرت و طبیعت درون انسان سرچشمه می گیرد و عموم محققان بر جواز جریان طبیعی آن صحه می گذارد و مهمترین کارکرد و نقش آن، جلوگیری از تجاوز و اعمال خشونت بیشتر و تکرار تعدیات ناشایست از جانب یک فرد یا گروه از بشر علیه سایر انسان ها به شمار می رود و به تعبیر گویاتر باعث حیات و زندگانی مادی و معنوی نوع بشر است.

با این وجود نیز قاعده مقابله به مثل، قاعده ای مهمی است که نسبت به بخش عمده ای از نظام حقوقی ما نقش مبنایی و ریشه ای دارد و در بسیاری از قوانین حقوقی داخلی یا بین المللی، خود را نشان می دهد. بسیاری از آیات و روایات، به روشنی به آن دلالت دارند و بعضی موارد بدان استدلال و فقها بسیاری از فتاوای خود را از آن استنباط کرده اند. اگرچه قاعده مقابله به مثل با دادن حقّ قصاص، روحیه انتقام در انسان را تا حدی برآورده کرده و آن را کنترل می کند؛ ولی نقش روانی و باز دارنده نیز داشته؛ که براساس آن، سبب منع تجاوز افراد و دولت ها به افراد و دولت های دیگر می شود. اگر حقّ مقابله به مثل برای افراد و دولت های مورد تجاوز، محفوظ باشد و مردم دنیا به آن اعتقاد داشته باشند، کمتر فرد یا دولتی به خود، اجازه تجاوز به دیگران را می دهد و نگرانی از مقابله به مثل، او را به تامّل بیشتر وامی دارد تا بیجا برای خود و دیگران دردسر نیافریند.

این در حالی است که در قضایای امروزی باید به اقدامات آمریکا علیه کشورمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد که تبدیل سفارت به لانه جاسوسی، مصادره اموال ایران، هجوم نظامی و واقعه طبس، کودتای نوژه، حمایت از تجزیه طلبی و تروریسم، تحریک صدام و عراق علیه ایران، حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا از صدام در 8 سال دفاع مقدس، تامین سلاح های شیمیایی عراق علیه ایران، حمله به کشتی ها و سکوهای نفتی ایران،ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران،حمایت از سازمان منافقین،تحریم های ظالمانه علیه ایران، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم علیه ملت ایران،ایجاد اسلام هراسی و ایران هراسی با ساخت فیلم های ضد ایرانی و ضد اسلامی، تهدید مستمر ایران به حمله نظامی، حمایت از گروهک های تروریستی به ویژه در مرزهای ایران، حمایت از هر گونه فتنه و اغتشاش در ایران، اختصاص بودجه برای براندازی ایران، دخالت در امور سیاسی ایران، بسیج کردن کشورها علیه ایران، ترور دانشمندان هسته ای، بدعهدی در برجام، خروج از برجام، ترور سردار سلیمانی و... از جمله این اقدامات به شمار می روند.

در جریان شهادت سردار سلیمانی و همراهان ایشان از جمله ابومهدی المهندس، رهبرمعظم انقلاب مسئله انتقام سخت را مطرح نمودند و به ازای ترور سردارسلیمانی، یک پادگان آمریکایی و تعداد زیادی سرباز از بین رفتند. حال سوال اینجاست که با توجه به آیه شریفه "بمثل ما عوقبتم"و این که گفته شد حداکثر مقابله به مثل منفی، مقابله به همان مقدار است و نیز این که حق قصاص با ولی دم می باشد، و نیز این گفته امیر عبداللهیان که "حملات موشکی به عین الاسد تها انتقام ماشین سردار سلیمانی بود"، این نوع مقابله به مثل را چطور می توان توجیه کرد؟.

 پاسخ به این مساله بسیار ساده است. در جریان حملات موشکی ایران به پایگاه عین الاسد، با وجود وارد شدن تلفات مالی و جانی بسیار، هنوز هم شرط مماثلت در مقابله رعایت نشده است. باید توجه داشت که سردار سلیمانی و همراهان ایشان هدفی به غایت بزرگ داشتند که آن هم برقراری امنیت در کل منطقه و  اخراج نیروهای آمریکایی و بیگانه از منطقه بوده است.

با ترور شدن ناجوانمردانه این عزیزان، آمریکایی ها به هدف خود رسیدند، اما با مرحله اول انتقام ایران حمله به پایگاه عین الاسد، اهداف ایران محقق نشده است. بنابراین می توان گفت که در این "انتقام سخت"، هنوز هم شرط تناسب مقابله به مثل به خوبی رعایت نشده است. از سوی دیگر، نمی توان در این مساله شرط تعداد را بیان کرد، چرا که با وجود آنکه تلفات آمریکایی ها بسیار بیشتر از تعداد شهدای ایرانی بود، اما این تعداد از نوع و کیفیت سردار شهید اسلام نبوده است. به عبارت دیگر، نمی توان یک ژنرال را ترور کرد و در پاسخ به مقابله به مثل با تعدادی سرباز اکتفا نمود.

بنابراین در پاسخ به سوال اینکه چرا در جریان شهادت سردار سلیمانی به ازای ترور سردار سلیمانی، یک پادگان آمریکایی و تعداد زیادی سرباز از بین رفتند؛ و چطور با آیه شریفه "بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ" تطبیق می دهیم؟ جواب این است که ما با یک ژنرال ایرانی بالا مرتبه روبرو هستیم که قطعا با یک فرد عادی فرق می کند. به گفته امیرعبداللهیان: "سردار سلیمانی شخصیتی بود که به راحتی نمی توان جای او را پر کرد. ترامپ با هدف قدرت نمایی آمریکا و تضعیف سپاه قدس ایران این کار را انجام داد". البته ایران هم با قدرت به آمریکا پاسخ داد که البته هنوز به فرمایش رهبر انقلاب کار ایران تمام نشده و انتقام سخت بعدی در راه است. به گفته سرلشکر سلامی انتقام ما کاملا جدی و قطعی است و ما اهل شرف و جوانمردی هستیم و عادلانه انتقام می گیریم؛ ما کسانی را هدف قرار می دهیم که در شهادت سردار سلیمانی مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشتند

آمریکا به صورت هدفمند و به قصد استمرار در این اقدامات هدفمند یک نماد مقاومت را شهید کرد تا جریان مقاومت را متوقف سازد؛ از این رو نظام جمهوری اسلامی ایران نیز با اقدامی مشابه مانع از این جریان هدفمند و سوءنیت آمریکا شد. نکته اول اینکه شهید سلیمانی تنها نبود و همراهانی داشت که به همراه ایشان به شهادت رسیدند بنابراین مقتول یک نفر نیست. دوم قاتل آنها یک نفر نیست که تنها با مجازات او عدالت برقرار شود بلکه قاتلین آنها یک جریان و تشکیلات تروریستی است که موجبات قتل را فراهم کرده اند. سوم اینکه شهادت سردار سلیمانی تنها صدمه ای نبوده که در این حادثه به ایران وارد شد، بلکه حیثیت ایران مورد حمله قرار گرفت، چون یک مقام رسمی ایران که مهمان رسمی در کشور دیگر بود مورد حمله قرار گرفت. چهارم این حادثه تنها صدمه ای نیست که ایران از آمریکا خورده است و حوادث گوناگونی در زمان ها و مکان های مختلف اتفاق افتاده که ایران به هر دلیل نتوانسته مقابله به مثل کند.

تا اینجا ایران اراده و توان خود را برای انتقام به آمریکا نشان داده است و دفع خطر صورت گرفته است. بنابراین آنچه باقی است، ادامه موضع انتقام گیری یا گذشت ایران مطرح است که بنا به موارد گفته شده، و عدم تغییر سیاست های آمریکا، گزینه گذشت بسیار بعید به نظر می رسد. هرچند که تنها اگر دولت آمریکا علاوه بر خروج کامل از منطقه، حاضر به جبران کردن ضررها باشد، به نظر می رسد که اهداف سردار سلیمانی محقق شده و در آن صورت می توان به گذشت از مقابله به مثل فکر نمود. بنابراین بحث و نتیجه گیری قاعده مقابله به مثل، قاعدهای است قرآنی که در دو معنای مثبت و منفی بکار رفته است. معنای مثبت آن شامل پیگیری و مقابله در امور نیک و مثبت و جبران نیکی ها و معنای منفی آن عقوبت به مثل در مقابل سیئات و جرایم است.

قاعده مقابل به مثل حقی است که جزو احکام تکلیفی طبقه بندی می شود. از سوی دیگر، مقابله به مثل در ناحیه فردی، حقی اختیاری برای ستمدیده است، ولی در مواردی که جنبه عمومی دارد و دفاع از دین و جامعه تلقی می شود، وظیفه است. در قضیه شهادت سردار سلیمانی و انتقام ایران از آمریکا، علیرغم آنکه یک مرحله از انتقام ایران محقق شده است اما شرایط مقابله به مثل از حیث مماثلت برآورده نشده است. به عبارت دیگر، آمریکا کاملا به هدف خود رسیده است اما ایران هنوز به هدف خود نرسیده است و بنابراین آمریکا باید منتظر اقدامات بعدی ایران باشد.

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها