به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،استان کهگیلویه و بویراحمد بهعنوان یکی از استانهای هدف گردشگری در منطقه جنوب کشور سالانه شاهد حضور گردشگران و مسافران زیادی است که یکی از ویژگیهای بارز این استان طبیعت بکر و دلنواز بوده که با انواع پوشش گیاهی آراستهشده است.
اگرچه بیشترین درختان این پوشش گیاهی را بلوط تشکیل داده که بخشی از بار تاریخی و فرهنگی این دیار را در خود جایداده و گویی درخت بلوط بافرهنگ این مردم عجین شده است، درختان بلوط در کهگیلویه و بویراحمد از دیرباز نه بهعنوان یک درخت بلکه عضوی از زندگی مردم این سرزمین بوده تا جایی که سایه این درخت سقف خانه آنها، ثمرش قوت لایموت و برگ، شاخه و هیزمش نیز مایحتاج زندگی این مردمان بوده است.
بااینحال درخت بلوط که بهعنوان نماد فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد شناخته میشود، شاهد بیمهریهای زیادی بوده تا جایی که آتشسوزیها، احداث جادهها، چرای بیرویه دامها، عامل انسانی، تهیه هیزم، طرحهای عمرانی و بیمارهای های درختان بلوط در سالهای گذشته ضربههای جبرانناپذیری به این درخت و طبیعت این سرزمین زده است.
با همه این بیمهریها هنوز هم میتوان سایهسار درختان سر به فلک کشیده بلوط را در جایجای کهگیلویه و بویراحمد مشاهده کرد که بهرغم رنگزردی که بر چهره دارند ولی ایستادهاند و هنوز هم یادآور خاطرات خوب و بد برای مردمان این دیار هستند. در خطه زاگرس از گذشتههای بسیار دور درخت بلوط نیازهای اساسی عشایر و روستاهای این مناطق را برآورده میساخته است و درزمینهٔ خوراک دام و انسان این گیاه دارای اهمیت فراوان بوده است، دانههای گیاه بلوط غذای خوبی برای تغذیه دامها در زمستان است و این گیاه دارای پروتئینی نزدیک به جو و ذرت بوده که ازنظر غذایی دارای اهمیت است.
با این تفاسیر نیز باید بر درختان کهنسال و راستقامت بلوطی که در مناطق مختلف کهگیلویه و بویراحمد «ایستاده میمیرند» نوحه سر دارد و خاک عزا بر سر زد، دیگر از بلوطهای سرزمین زاگرس چیزی باقی نمانده است. درختانی بیرمق که با کُند بادی از پای درمیآیند. بدنی سوخته و تفتیده، محل درآمد انسانهای بیمسئولیتی هستند که با سوختن شیره جان این درختان منقلهای بیشماری را روشن و داغ میکنند.
امروز نیز طبیعت و منابع ملی کهگیلویه و بویراحمد به بهانههای مختلف تخریب و به تاراج میروند، درحالیکه بلوط میراث کهن منطقه زاگرس است و اگر کاشان را به اسم گلاب آن میشناسند بلوط معرف حوزه زاگرس نشین و برگ بلوط نماد استان کهگیلویه و بویراحمد است. این استان با داشتن ۲۰ درصد از جنگلهای حوزه زاگرس همواره محل جنگ و ستیز طبیعت دوستان و زمینخواران بوده است و حدود ۸۰ درصد پوشش جنگلی استان زیرپوشش بلوط و ۲۰ درصد باقیمانده شامل درختچههای بنه، ارس، زالزالک، زبانگنجشک، کیکم و بادام وحشی است.
هرساله تعداد زیادی از درختان بلوط به علت آتشسوزیها، بیماری زغالی یا بروز سایر بیماریها، قطع بیرویه درختان به دلایل مختلف ساختوساز، احداث جاده ارتباطی، تعریض زمینهای کشاورزی، خانهسازی، ایجاد سنگشکنهای کوهی، تهیه زغال توسط اهالی روستایی و بومی، آتش روشن کردن گردشگران در طبیعت، کوه خواری و زمینخواری از بین میرود.
یکی از سوغاتیهای گردشگران در دل طبیعت این استان متأسفانه روشن کردن آتش در طبیعت و رها کردن آن و سوختن جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد در جهل و نادانی برخی از این افراد است اما بر اساس شواهد و دلایل برخی از آتشسوزیها در جنگلهای استان عمدی است درحالیکه به گفته کارشناسان رشد و تکامل یک نیمچه بلوط ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال طول میکشد گاهی یک فرد به علت عدم آگاهی درختان بسیاری را فقط برای روشن کردن آتش کوچکی و تأمین غذای روزانه احشام خود نابود میکند و بیخبر از اینکه سالها باید بگذرد تا شاید دوباره این درخت رویشی داشته باشد.
بسیاری از کارشناسان بر این عقیدهاند که آتشسوزیها، خشکسالی، ریز گردها، تغییر اقلیم و دخالتهای انسانی اثرات سویی بر جنگلهای زاگرس ازجمله استان کهگیلویه و بویراحمد گذاشته است و منجر به کاهش سطح و درصد تاج پوشش و زادآوری طبیعی شده است.
این کارشناسان اینگونه بیان میکنند که در سالهای اخیر به دلیل تغییرات اقلیمی که در همه مناطق ازجمله زاگرس اتفاق افتاده است، گیاهان ازنظر فیزیولوژیک ضعیف شدهاند این موضوع در منطقه زاگرس بهویژه زاگرس میانی و جنوبی بر فرایند متابولیسمی درختزارهای بلوط اثر گذاشته است و مجموع این عوامل، شرایط را برای به وجود آمدن گونههای مهاجم مساعد میکند و هنگامیکه درخت ضعیف میشود گونههایی مانند سوسکهای چوبخوار و انواع قارچها به درخت بلوط حمله میکنند.
کارشناسان میافزایند که سوسکهای چوبخوار، تنه درخت را سوراخ و از این طریق قارچها به زیر تنه درخت نفوذ پیدا میکنند. در مراحل اولیه نفوذ قارچ بیماریزا از درخت شیرابههای سفیدرنگ خارج شود که بهمرورزمان تغییر رنگ میدهد و سیاه میشود و شبیه زغال به نظر میرسد. بیماری «زغال بلوط» درنهایت درخت را از بین میبرد؛ بنابراین عامل اولیه از بین رفتن درختان بلوط منطقه زاگرس تنشهای ناشی از تغییر اقلیم است و عامل ثانویه نیز وجود گونههای مهاجمی است که این درختان را از بین برده است.
اگرچه بسیاری از کارشناسان بازهم معتقدند که برای درمان بلوطهایی که به این بیماری دچار شدهاند باید از روشهای سازگاربامحیطزیست مانند کنترل بیولوژیک و کاهش تنشهایی که سبب آسیب به گونههای درختی میشود، استفاده کرد. کاهش ریز گردها، مبارزه با قارچها و آفتها در مراحل اولیه از شیوههای کنترل آفات است. ولی در حال حاضر حداقل کاری که میتوان انجام داد کاهش تنشهای محیطی بر اکوسیستم درختزار زاگرس است.
شاهرخ رضایی فر، فعال اجتماعی و از دوستداران محیطزیست در این خصوص میگوید: زاگرس بهعنوان یکی از نقاط استراتژیک و مهم کشور، اکوسیستم منحصربهفردی دارد، بالغبر ۱۰ میلیون نفر از جمعیت کشور در این زیستگاه طبیعی با بیش از ۶ میلیون هکتار فضای جنگلی زندگی میکنند و طبق آمارها قریب به ۵۰ درصد دام کشور در این منطقه تأمین میشود. این جنگلها علاوه بر تأمین بیش از ۴۰ درصد آب شیرین کشور، بیش از ۲۰۰۰ گونه گیاهی و دارویی را در دل خود جایداده و البته وجود درختان بلوط بهعنوان نماد مقاومت در این منطقه از ویژگیهای شاخص جنگلهای زاگرس هستند.
وی میافزاید: متأسفانه در چند سال گذشته به دلیل رویکردهای ناصحیح و غیرعلمی، نادیده گرفتن انگارههای توسعه پایدار و گاهی تصمیمات غلط این شاهرگ حیاتی در معرض تخریب و نابودی قرارگرفته است، زادآوری درختان بلوط بهعنوان اصلیترین پوشش گیاهی این منطقه به دلیل تداوم چرا به شکل سنتی در معرض آسیب جدی قرار دارد، با توجه به اینکه رشد و تکامل بلوط نیازمند زمان و شرایط خاص است، بیتوجهی به این مقوله زیانبار خواهد بود؛ آتشسوزیهای گاه و بی گاه نیز امان جنگل و اهالی را بریده و بیاحتیاطی انسانها و البته سودجویی عدهای برای درآمدزایی از طریق فروش چوب و تهیه زغال نفسهای زاگرس را به شماره انداخته است.
رضایی فر ادامه میدهد: علاوه بر این افزایش نگرانکننده شمار آفتهایی چون کرم درخت خوار در چند سال گذشته و پروانه برگخوار بر این نگرانیها افزوده است، حشراتی که گرچه بهطورمعمول در محیط طبیعی وجود دارند، اما رشد و گسترش آنها ناشی از بیتدبیریهای متوالی است که با ضعف بنیه درختان، آنها را مستعد شکاری برای حشرات میکند، حشراتی که اگر در اکوسیستم طبیعی و مناسب قرار میگرفتند توسط عوامل محیطی و طبیعی کنترل میشوند اما مداخلات و دستکاری انسان ازجمله آتشسوزیهای گاه و بی گاه، چوب سوخت، چرای بیرویه، کشاورزی غیراصولی، استفاده بیرویه از سموم و کودهای شیمیایی بیکیفیت و تخریب دیگر پوششهای گیاهی باعث رونق گرفتن بازار حشرات آفتزا شده است.
فعال اجتماعی میگوید: در این میان آنچه نگرانیها را تشدید میکند بیتوجهی مسئولان به چالشهای جنگلهای زاگرس و عدم رسیدگی و اختصاص بودجه به این منطقه است، برخلاف تدوین و تصویب برنامههای مدون در نقاط مختلف کشور برای حفظ محیطزیست، زاگرس همچنان مورد تاختوتاز سودجویان و بیتوجهی مسئولان قرارگرفته، غافل از اینکه نابودی زاگرس، اکوسیستم گستردهتری در کشور و چهبسا همچون موضوع ریز گردها در سطحی فراملی بخشهایی از منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
وی میافزاید: برای حفظ زاگرس باید برنامه علمی و کارشناسی دقیق و عاجلی ارائه شود، زاگرس نه موضوعی منطقهای بلکه چالشی ملی و فراملی است که برای حل آن نیز باید نهادهای در سطح ملی وارد موضوع شوند و از سازمانهای بینالمللی مرتبط نیز کمک گرفت، فرهنگسازی و آموزش روستاییان نیازی فوری و اساسی است که باید نسبت به آن اقدام شود. اصلاح و توسعه چارت سازمانی نهادهای مؤثر همچون منابع طبیعی، جهاد کشاورزی، محیطزیست، جنگلبانی، ایستگاههای آتشنشانی، نیروی انتظامی و … اقدامی مؤثر در این مسیر خواهد بود.
رضایی فر تصریح میکند: تاکنون قریب به دو میلیون هکتار از شش میلیون هکتار مساحت جنگلی یعنی قریب به یکسوم زاگرس نابودشده و این نابودی با شدت فراوان در حال گسترش است، اگر عزمی ملی و جدی برای حفظ زاگرس صورت نگیرد، در آیندهای نهچندان دور موزهای طبیعی از آثار خشکسالی و نابودی محیطزیست در زاگرس نمایان خواهد شد که میتوان در آن نگریست و گریست؛ حال کهن بلوطهای زاگرس خوب نیست و ایستاده در حال مردن هستند، تاریخ و آینده ما را چگونه قضاوت خواهد کرد؟!
بر این اساس استان کهگیلویه و بویراحمد بهعنوان استان چهارفصل در کشور و جهان شناختهشده و این استان نام خود را مدیون طبیعت بکر و مواهب خدادادی است، جنگلهای بلوط بخشی از این طبیعت سحرانگیز را شامل میشود که سالانه تعداد زیادی از گردشگران در سایه این درختان میآرامیدند و اگر قطع درختان به هر بهانه و تخریب منابع ملی اینگونه پیشروی کند شاید فردا دیگر درختی نباشد پس میطلبد نهتنها رسانههای خبری بلکه دوستداران طبیعت، سازمانهای مردمنهاد و مسئولان ملی و محلی بیشازپیش در راستای نهادینه کردن فرهنگ احترام به درخت و مراقبت از آنها بکوشند تا بیش از این شاهد از بین رفتن منابع و سرمایههای ملی نباشیم.
انتهای خبر/
نظرات کاربران