تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت آفتاب جنوب می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
به گزارش آفتاب جنوب [2]،پیشوای هفتم شیعیان، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در روز هفتم ماه صفرسال صد و بیست و هشت هجری در «ابواء» (منطقه ای میان مکه و مدینه )دیده به جهان گشود. پدر گرامی اش امام صادق علیه السلام و مادر ارجمندش «حمیده » ، یکی از زنان با فضیلت بودکه نامهای دیگری مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز برای او نقل شدهاست. از مهمترین القاب پیروانش برای او، میتوان به کاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح اشاره کرد. او در میان شیعیاندر میان امامانشان به «بابالحوائج» معروف است.
نامی که برای این کودک انتخاب گردید، موسی بود که تا آن روز در خاندان رسالت و امامت سابقه نداشت و یادآور مجاهدت های موسی بن عمران (ع) بود. آن حضرت با القاب کاظم، عبد صالح و باب الحوائج نیز یاد می شد و مشهورترین کنیه اش ابوالحسن و ابو ابراهیم بود. امام کاظم (ع) در دوران کودکی تحت مراقبت و تربیت پدر ومادر گرامی اش، مراحل رشد و کمال را پیمود و مدت بیست سال از دوران زندگی خودرا در محضر پرفیض و مکتب سازنده پدر سپری کرد.
آن حضرت در این مدت از سیره و عمل عالی و ارزنده پدر بزرگوارش الهام می گرفت واز علوم و دانش او بهره می جست به طوری که امام صادق علیه السلام دستور داد زنان مسلمان، برای فراگیری مسایل دینی به او مراجعه کنند.
امم موسی کاظم علیه السلام پس از شهادت پدربزرگوارشان به دست خلیفه وقت در شوال سال ۱۴۸ ه. ق ،در زمان خلافت منصور عباسی امامت خود بر شیعیان را اعلام کرد که این کار ۳۵ سال به درازا کشید.
علامه سید محمدحسین طباطبایی در این باره می نویسد: «منصور پس از آن که خبر شهادت امام ششم را دریافت داشت به والى مدینه نوشت که بعنوان تفقد بازماندگان، به خانه امام برود و وصیت نامه آن حضرت را خواسته و بخواند و کسى را که وصى امام معرفى شده فى المجلس گردن بزند و البته مقصود منصور از جریان این دستور این بود که به مسئله امامت خاتمه دهد و زمزمه تشیع رابکلى خاموش کند ولى بر خلاف توطئه وى وقتى که والى مدینه طبق دستور، وصیت نامه را خواند دید امام پنج نفر را براى وصایت تعیین فرموده. خود خلیفه و والى مدینه و عبدالله افطح فرزند بزرگ و موسى فرزند کوچک آنحضرت و حمیده و به این ترتیب تدبیر منصور نقش بر آب شد»
فرزندان امام
بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد، امام موسی کاظم علیه السلام سی و هفت فرزند پسرو دختر داشت که هیجده تن از آنها پسر بودند. و علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم افضل ایشان بود. از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند. یکی از دختران آن حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است که قبرش در قم مزار شیعیان جهان است.
شخصیت اخلاقی
امام موسی کاظم(ع) در علم و تواضح و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بیکران خویش تربیت می فرمود. شبها به طور ناشناس در کوچه های مدینه می گشت و به مستمندان کمک می کرد.مبلغ دویست،سیصدوچهارصد دینار در کیسه ها می گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می کرد. امام موسی بن جعفرعلیه السلام در مدینه معروف بود و اگر به کسی صره ای می رسید بی نیاز می گشت.
برخورد حاکمان سیاسی با امام
مهدی خلیفه عباسی امام را در بغداد بازداشت کرد اما بر اثر بی خوابی که دید و نیز تحت تاثیر شخصیت امام از او عذر خواهی کرد و به مدینه اش بازگرداند. گویند که مهدی از امام تعهد گرفت که بر او و فرزندش قیام نکند این روایت نشان می دهد که امام کاظم علیه السلام قیام را در آن زمان صلاح و شایسته نمی دانسته است و با آنکه از جهت کثرت عبادت و زهد به (العبد الصالح) معروف بوده است بقدری در انظار مردم مقامی والا و ارجمند داشته است که او را شایسته مقام خلافت و امامت ظاهری نیز می دانستند و همین امر موجب تشویش و اظطراب دستگاه خلافت گردیده و مهدی به حبس او فرمان داده است. [2]
زندان نمودن امام و چگونگی شهادت
درباره حبس امام موسی کاظم علیه السلام به دست هارون الرشید شیخ مفید [2] در ارشاد روایت می کند که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن برمک بوده است زیرا هارون فرزند خود امین را به مقربان خود به جعفر بن محمد ابن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفر بن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و برمکیان از مقام خود بیفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی علیه السلام، و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت.
سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند.گویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون باز یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال او می دهند تا آنجا که ملکی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند.اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت یا رسول الله از تو پوزش می خواهم که می خواهم موسی بن جعفر را به زندان افکنم زیرا او می خواهد امت تو را برهم زند و خونشان را بریزد.آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزد والی عیسی بن جعفر بن منصور برند.عیسی پس از مدتی نامه ای به هارون نوشت و گفت که موسی بن جعفر در زندان جز عبادت و نماز کاری ندارد یا کسی بفرست که او را تحویل بگیرد یا من او را آزاد خواهم کرد.
هارون ،امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست که امام را آزاری برسند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمکی سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قران اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخرالامر یحیی امام را به سندی بن شاهک سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم کرد و چون آن حضرت از سم وفات یافت ،سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد که ببینند در بدن او اثر از زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش دفن کردند. تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ف در 55 سالگی گفته اند.
تاثیر علمی آن بزرگوار
امام هفتم علیه السلام با جمع روایات و احادیث و احکام و احیای سنن پدر گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را که با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفربن محمد علیه السلام نظم و استحکام یافته بود حفظ و تقویت کرد و علی رغم موانع بسیار در راه انجام وظایف الهی تا آنجا پایداری کرد که جان خود را فدا ساخت .
صفات و سجايای حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
موسی بن جعفر ( ع ) به جرم حقگويی و به جرم ايمان و تقوا و علاقه مردم زندانی شد . حضرت موسی بن جعفر را به جرم فضيلت و اينکه از هارون الرشيد در همه صفات و سجايا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند . شيخ مفيد درباره آن حضرت مى گويد : " او عابدترين و فقيه ترين و بخشنده ترين و بزرگ منش ترين مردم زمان خود بود ، زياد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . اين جمله را زياد تکرار مى کرد : " اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب " (خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آيد راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار ) .
امام موسی بن جعفر ( ع ) بسيار به سراغ فقرا مى رفت . شبها در ظرفی پول و آرد و خرما مى ريخت و به وسايلی به فقرای مدينه مى رساند ، در حالی که آنها نمى دانستند از ناحيه چه کسی است . هيچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن مى خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل مى داد ، شنوندگان از شنيدن قرآنش مى گريستند ، مردم مدينه به او لقب " زين المجتهدين " داده بودند . مردم مدينه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغايی عجيب کردند . آن روزها فقرای مدينه دانستند چه کسی شبها و روزها برای دلجويی به خانه آنها مى آمده است .
اخلاق و فضایل امام علیه السلام
امام کاظم عليه السلام به دليل حلم و بردباري در برابر تجاوزکاران [2] و فرونشاندن غيظ و خشم خويش به «کاظم» ملقب بود و به خاطر لياقت و شايستگی اش به «عبدصالح» معروف بود.
خريدن غلام و آزاد ساختن غلام يكى از برنامه هاى عبادتى امام علیه السلام بوده است به حدى كه در مدت عمر خود بيش از هزار نفر را خريدارى و در راه خدا و جلب رضايت و خشنودى او آزاد ساخته است.يكى از مشخص ترين صفات بارز پيشواى هفتم ما سخاوت و بذل وجود و كرم اوست كه در راه خدا مبذول مى داشت.
بر اين اساس است كه سيره نويسان بي طرف اتفاق نظر دارند كه امام موسى بن جعفر علیه السلام يكى از چهره هاى معروف سخاوت و كرم عصر خود بود و امكانات مالى خود را كه محصول دست رنج خود او بود و از راه كشاورزى و زراعت عایدش مي شد در اختيار نيازمندان و بيچارگان واقعى اجتماع قرار مي داد. به ترتيبى بخشش ها و كرامت هاى آن بزرگوار در اعماق دل هاى مردم ريشه دوانده بود كه در مدينه به صورت ضرب المثلى شيوع داشت و مردم گاهى در گفتگوهاى خود به هم ديگر مي گفتند: «تعجب از كسى است كه كيسه بذل و بخشش موسى بن جعفر به او رسيده باشد ولى باز هم اظهار فقر و تنگدستى بنمايد»
رهبر فکری و معنوی
امام موسی بن جعفر علیه السلام بعد از رحلت پدر عالیقدرش اداره کننده فکری و علمی دانشگاه وسیع و بزرگی بود که از پدر به میراث مانده بود. دانشگاهی که مدیریت علمی آن به عهده امام واگذار شد، در حال توسعه و گسترش و دربرگیرنده هزاران دانشجو و استاد بود که در کلاسهای مختلف آن از مکتب پر فیض امام صادق علیه السلام [2]دانش آموخته و اکنون در طی مدارج عالیتری از دانش و فضیلت بودند.
گروههای متعددی از متکلمین و فقها، و فلاسفه [2] و محدثین و مفسرین و ریاضیون و مورخین، و رجالیون و ادبا و شعرا و دیگر طبقات مختلف علمی اکنون متوجه مقام علمی الهی امام موسی بن جعفر علیه السلام شدهاند و از کمالات و فضائل و دانش بیپایان او استفاضه مینمایند و گرد شمع وجود او را فرا گرفتهاند تا مبانی مکتب فکری و علمی اسلامی را غنیتر و پربارتر سازند و نور درخشان اسلامی را روشنتر و تابانتر نمایند.
امام موسی بن جعفر علیه السلام دانشمندترین و با فضیلتترین مردم عصر خود بود و علم و دانش او همانند انبیا و رجال الهی از منبع پر فیض الهام و کرامت الهی سرچشمه گرفته بود و در مکتب تربیتی خاندان رسالت و طهارت تکمیل و سرشار شده بود.
امام صادق علیه السلام در تصدیق دانش و آگاهیهای علمی او میفرماید: «فرزندم موسی به حدی آمادگی علمی دارد که اگر از تمام محتویات قرآن از او پرسش نمائی با دانش و علم کافی که دارد به تو پاسخ قانع کنندهای میدهد. او کانون حکمت، فهم، معرفت و اندیشه است«.
در وسعت و تبحر علمی او کافی است در نظر آوریم که دانشمندان و محدثین [2] در فنون مختلف اسلامی از وی حقایقی نقل کردهاند که کتبها و دفاتر خود را با آنها پر ساختهاند، به حدی که آن حضرت با لقب «عالم» شهرت یافته است.
کمک به محرومان، نیازمندان و ستمدیدگان جامعه، اصل بزرگی در زندگانی امام کاظم (علیه السلام) بود و برطرف کردن نیازهای مادی، معنوی و روحی آنان را مهم ترین فعالیت اجتماعی خود به شمار می آورد. امام، همواره از وضعیت زندگی دوستان و آشنایان خود و مشکلات آنان با اطلاع بود و تلاش می کرد گاه گاهی با آنان دیداری تازه کند و از مشکلاتشان آگاهی یابد و تا جایی که در توان دارد معضلات معیشتی آنان را برطرف کند. همچنان که در احادیث و سخنان امامان معصوم علیهم السلام نیز رویکرد گسترده ای به این موضوع شده است. ایشان از هر فرصتی برای کمک به مسلمانان بهره می جست و بزرگ ترین سفارش او به نزدیکان در دوران خفقان عباسی همین اصل بود و کمک به مؤمنان را کفاره گناهان می دانست.
امام موسی کاظم علیه السلام نقش موثری در گسترش معارف شیعی داشت. در این دوران، چندین بار توسط خلفای عباسی دستگیر و زندانی گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید، به مدت چهار سال زندانی [2] بود. امام موسی کاظم علیه السلام [2] ، در ۲۵ رجب ۱۸۳ ه. ق.، در سن ۵۵ سالگی، توسط زهر در زندان سندیبن شاهک به دستور هارون الرشیدبه شهادت رسیدند ،حرم مطهر ایشان درشهر کاظمین در کشور عراق است.
انتهای پیام/م
پیوندها
[1] http://www.aftabejonoob.ir/note/57990/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA%D8%8C-%D9%81%D9%87%D9%85%D8%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%E2%80%8C
[2] http://www.aftabejonoob.ir
[3] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85
[4] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82
[5] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AC
[6] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D9%84%D9%82%D8%A8
[7] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D8%AD%D8%A7%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86
[8] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C
[9] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA
[10] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA
[11] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D8%B5%D9%84%D8%AD
[12] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86
[13] http://www.aftabejonoob.ir/tags/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%88%D9%81