نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
28. خرداد 1402 - 20:58
شکست سنگین منافقین در عملیات مرصاد به حیات نظامی این گروه پایان داد و نفرات باقیمانده از ارتش منافقین به پادگان‌های خود در عراق فرار کردند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،سید جواد احمدی_تقویم‌ها تاریخ انجام عملیات مرصاد را پنجم مردادماه 67 ثبت کرده‌اند اما آن‌چنان‌که از واقعیت امروز برمی‌آید، ستون نفاق در بعدازظهر سوم مردادماه 1367 از مرز خسروی عبور می‌کنند و مسیر شرق را در پیش می‌گیرند، آن‌ها که نام عملیاتشان را فروغ جاویدان گذاشته بودند، تصمیم داشتند 24 ساعته به تهران برسند و نظام اسلامی را ساقط کنند! خیالی واهی که در برابر پاتک قدرتمند رزمندگان تحت عنوان عملیات مرصاد رنگ باخت و عمده نیروهای نفاق به هلاکت رسیدند.

اگرچه «مسعود رجوی»، رئیس سازمان مجاهدین خلق در شب آغاز عملیات گفت بود: «بر اساس تقسیمات انجام‌شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می‌دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون‌ها خواهد بود. ازنظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین‌ها به‌صورت ستون حرکت می‌کنند.»

در حقیقت عملیات مرصاد، پاتک نیروهای ایران اسلامی در پاسخ به عملیات «فروغ جاویدان» است و سرانجام عملیات مرصاد در پنجم مردادماه ۶۷، با رمز «یا علی بن ابیطالب (ع)» و به‌منظور مقابله با نیروهای منافقین در منطقه اسلام‌آباد غرب و کرند غرب در استان کرمانشاه، آغاز شد.

در این عملیات نیز نظامیان ایران ابتدا منتظر شدند تا منافقین به‌اندازه کافی در داخل خاک ایران نفوذ کنند تا از برد پشتیبانی عراقی‌ها خارج شوند، آن‌ها ابتدا نیروهای چترباز را در پشت سر منافقین پیاده کردند، سپس هواپیماهای اف-۴ نیروی هوایی ایران ستون زرهی آن‌ها را بمباران کردند و در ادامه بالگردهای نیروی زمینی ارتش با سلاح‌های ضدتانک به ستون زرهی منافقین یورش بردند. در این هنگام پیشروی مزدوران بعثی متوقف شد. در انتها نیروهای زمینی ارتش و سپاه به باقی‌مانده منافقین حمله کردند و برخی منابع تعداد کشته‌های آنان را در این عملیات بین ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر ذکر کردند.

مسعود بنی‌صدر می‌گوید: عملیات فروغ جاویدان امید سیاسی ما را نابود کرد اما مهم‌تر از آن، این عملیات برای من و بسیاری دیگر حاکی از پایان ایدئولوژی اعتقاد و انتظار اخلاقی بود. گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر که یک سازمان غیردولتی در آمریکاست درباره گروهک منافقین چنین عنوانی دارد که خروج ممنوع؛ نقض حقوق بشر در کمپ‌های سازمان مجاهدین خلق.

رهبری سازمان منافقین با اعتقاد به اینکه حکومت ایران ضعیف بوده و در برابر قیام مردمی آسیب‌پذیر است به این نتیجه رسید که تهاجم ارتش آزادی‌بخش جرقه چنین قیامی بوده و راه را برای ورود نیروهای آن به تهران و سرنگونی حکومت هموار خواهد کرد. مسعود رجوی در آستانه این عملیات به نیروهای خود گفت: هر جا پای بگذاریم توده‌های مردم به ما خواهند پیوست و زندانیانی که آزاد می‌کنیم همیار ما برای پیروزی خواهند بود شما احتیاجی ندارید که چیزی با خود حمل کنید ما مثل ماهی در دریای جمعیت شنا خواهیم کرد. آن‌ها هر چه بخواهید به شما خواهند داد.

24 ژوئیه 1988 نیروهای ارتش آزادی‌بخش کمپ‌های خود را ترک کرده و از مرز خسروی وارد ایران شدند. آن‌ها در ابتدای ورود تا مرکز استان کرمانشاه که حدود 100 مایل درون خاک ایران است با مقاومت چندانی روبه‌رو نشدند اما ارتش و سپاه پاسداران ایران برای دفاع از کرمانشاه وارد عمل شده و پس از واردکردن تلفات سنگین به ارتش آزادی‌بخش، نیروهای آن را وادار به عقب‌نشینی به مرز عراق کردند.

محمد اسکندری یکی از اعضای سابق سازمان مجاهدین که در جریان عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) زخمی شد می‌نویسد: جو بدبینی و عدم اعتماد به رهبری رجوی هرروز بالا می‌گرفت خیلی از بچه‌ها تقاضای جدا شدن از سازمان کردند روحیه شکست‌خورده و بدن‌های مجروح بچه‌ها نشانه‌ای از شکست تاکتیکی و استراتژیکی ارتش رجوی بود.

مسعود بنی‌صدر پسرعموی رئیس‌جمهور عزل شده ایران و از اعضای رده‌بالای جداشده از منافقین نیز از فضای پس از عملیات به‌عنوان نقطه برگشت بسیاری از اعضای سازمان یاد می‌کند عملیات فروغ جاویدان امید سیاسی ما را نابود کرد اما مهم‌تر از آن، این عملیات برای من و بسیاری دیگر حاکی از پایان ایدئولوژی اعتقاد و انتظار اخلاقی بود ارزش‌های بنیانی ما معنای خود را ازدست‌داده و دیگر روحیه‌بخش نبودند. همه ما به هنرپیشه‌هایی تبدیل‌شده بودیم که با یکدیگر بازی کرده و یکدیگر را تشویق می‌کردیم این دروغ هنگامی‌که «رهبر ایدئولوژیک» ما اشتباه در پیش‌بینی و قضاوت خود را نپذیرفت به اوج خود رسید... به ما گفته‌شده بود ایمان مجاهدین دوپایه دارد فداکاری و صداقت پس از فروغ، چاه صداقت به‌طور کامل خشک شد و پس‌ازآن سازمان تنها مبتنی بر یک رکن بود فداکاری و فداکاری بیشتر.

رجوی از همه اعضا خواست برای افزایش توانایی مبارزه، خود را از همه وابستگی‌های جسمی و روحی طلاق دهند. در این مرحله از انقلاب ایدئولوژیک افراد مزدوج ملزم شدند با طلاق دادن همسر، خود به وابستگی‌های احساسی خود پایان دهند بنی‌صدر در این مورد به جلسه معروف به امام زمان که مسعود رجوی راه انداخته بود اشاره می‌کند ... رجوی انتظار داشت ما نتیجه بگیریم بین او و امام زمان هیچ حائل و واسطه‌ای وجود ندارد اما بین ما و او حائلی وجود داشت که مانع می‌شد وی را به‌وضوح ببینیم این حائل ضعف ما بود.

اگر ما آن را می‌پذیرفتیم می‌توانستیم ببینیم چرا و چگونه در مواردی نظیر عملیات فروغ شکست خوردیم. مسعود و مریم تردیدی نداشتند که حائل ما همسرانمان بودند. بعدها من متوجه شدم سازمان نه‌فقط طلاق قانونی بلکه خواستار طلاق احساسی و ایدئولوژیک هم شده من باید همسرم را در قلب خود طلاق می‌دادم. درواقع من باید یاد می‌گرفتم که از او به‌عنوان حائل میان من و رهبرم متنفر شوم.

نیروهای امنیتی منافقین در اواخر سال 1994 و اوایل سال 1995 اقدام به دستگیری بسیاری از اعضای سازمان در درون کمپ‌هایشان در عراق کردند این افراد تحت بازجویی قرارگرفته و متهم به جاسوسی برای ایران شدند دستگیرشدگان در اواسط سال 1995 پس‌ازآنکه مجبور به امضای اعتراف‌نامه‌های دروغین و ابراز وفاداری به رهبری سازمان شدند، آزاد شدند.

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران

تازه های سایت