از مطب این دکترآخریه که اومدم بیرون یه نگاه به خیابون کردم دیدم همه سریع تر از حالت عادی راه میرن. انگار گودزیلا به شهر حمله کرده باشه، برای همین منم با بقیه زامبی ها شروع کردم به دویدن. نمیدونم چم شده بود، با این که هیچ کاری نداشتم و هیچ کسم منتظرم نبود اما برای این که از بقیه عقب نمونم چهار نعل میدویدم .