نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
11. دى 1397 - 13:45
استانى شدن حوزه هاى انتخابيه اگرچه تحت شرايطى خاص می تواند راه كار قابل تأمل و گامى رو به جلو در انتخابات مجلس تلقى شود، اما به نظر می رسد نمى توان بدون طراحى لوازم مورد نياز آن از جمله ساختارى دو مجلسى (نه تک مجلسی) در قانون اساسى و شكل گیری نظام انتخابات حزبى، به اهداف مورد نظر اين طرح دست يافت.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب، سیدابوالحسن حسینی نیک- طرح استانى شدن انتخابات مجلس، يكى از مهمترين موضوعات بحث برانگيز يك دهه اخير مجلس شوراى اسلامى بوده است. اين موضوع كه براى نخستين بار در سال ۱۳۷۸ مطرح شد، در سير ادوار قانونگذارى پنجم، ششم، هفتم و هشتم و… با انتقادات و واكنش هاى مختلفى از جانب نمايندگان جناح هاى مختلف روبه رو شده است و در كشاكش اين واكنش ها و انتقادات، با گذشت چندین سال از نخستين سال ارائه آن در مجلس شوراى اسلامى، تاكنون نتوانسته است از مرحله طرح فراتر رود و به قانون تبديل شود.

طبق مصوبه جلسه علنی مورخ ۳۱ / ۳/ ۱۳۹۴ مجلس شورای اسلامی، محدوده جغرافیایی هر استان به عنوان حوزه انتخابیه اصلی و حوزه های انتخابیه موجود تابعه استان به عنوان حوزه های انتخابیه فرعی محسوب می شوند و رأی دهندگان در هر حوزه انتخابیه می توانند به تعداد نمایندگان لازم برای استان از بین نامزدهای انتخاباتی استان، یعنی برای کلیه کرسی های استانی، نمایندگان مورد نظر خود را انتخاب کنند. از هر حوزه انتخابیه موجود در حوزه استانی، نامزد یا نامزدهایی که حداقل ۱۵% آرای صحیح مأخوذه حوزه انتخابیه ثبت نام شده خود را کسب کنند و بالاترین رأی را در کل استان به دست آورند، نماینده یا نمایندگان استان از آن حوزه انتخابیه محسوب میشوند.

موافقان و مخالفان استانی شدن انتخابات

موضوع طراحی و گزینش یک نظام انتخاباتی مطلوب و کارآمد همواره از دغدغه ها و مباحث مهم در میان صاحب نظران عرصه جغرافیای انتخابات و مسؤولین امر بوده است و اندیشمندان و صاحب نظران این حوزه، نظریات گوناگونی در این خصوص مطرح داشته اند. در يك جمع بندى كلى؛ موافقان برگزارى استانىِ انتخابات مجلس پرداختن بهتر نمايندگان به وظايف ملى، تقويت نقش شوراهاى محلى، گسترش فرهنگ و انديشه حزبى و كاهش درگيری هاى قومى و قبيله اى را از مزاياى استانى شدن انتخابات مجلس می دانند؛ و مخالفان برگزارى استانى انتخابات مجلس كاهش مشاركت مردم در انتخابات، افزايش شكاف و تنش هاى اجتماعى، قومی و به دنبال آن ایجاد فدرالیسم، به پاسخ ماندن خواسته هاى مردم و افزايش هزينه هاى انتخابات را از معايب استانى شدن انتخابات مجلس می دانند.

انتخابات در استان کهگیلویه وبویراحمد

مردم استان کهگیلویه و بویراحمد مانند سایر هموطنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۱۲ انتخابات ریاست جمهوری،۱۰ انتخابات مجلس شورای اسلامی، ۵ انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ۴ انتخابات شورای های اسلامی شهر و روستا و ۴ همه پرسی رأی هایشان را به صندوقها ریختند و در تمامی سالهای پس از پیروزی انقلاب همیشه حضور پررنگی در صحنه انتخابات داشته اند. در تمامی این دوره های انتخاباتی مشارکت مردم استان بیش از ۸۰ % و همیشه جزو استانهای پیشتاز در این عرصه بوده است. در انتخابات مجلس شورای اسلامی تا قبل از سال ۱۳۷۸، مردم استان کهگیلویه دو نماینده به مجلس می فرستادند اما پس از آن یک نماینده به این تعداد افزوده شد. در این استان طبق آخرین تغییرات سه نماینده از سه حوزه شامل: ۱٫ بویراحمد و دنا ۲٫ کهگیلویه، چرام و بهمئی ۳٫ گچساران و باشت انتخاب می شوند.

جمعیت و تعداد شهرستانهای کهگیلویه و بویراحمد

در حال حاضر استان كهگيلويه و بويراحمد داراي هشت شهرستانِ بويراحمد، كهگيلويه، گچساران، دنا، بهمئي، باشت، چرام و لنده و نیز شامل ۱۷ شهر ، ۱۹ بخش ، ۴۵ دهستان و ۲۲۳۸ آبادی است. جمعیت استان طبق آخرین سرشماری رسمی نفوس و مسکن کشور در سال ۱۳۹۵ برابر با ۷۱۳۰۵۲ نفر می باشد. بر این اساس، جمعیت، سهمیه و وزن هر یک از شهرستان و حوزه های انتخابیه استان را نسبت به کل جمعیت آن در انتخابات نهمین و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در جدول شماره (۱) و نمودارهای شماره ( ۱ و ۲) با هم مقایسه میشود.

جدول شماره( ۱) جمعیت استان به تفکیک شهرستانها طبق سرشماری ۱۳۹۵

منطقه جغرافیایی جمعیت (نفر)کل استان۷۱۳۰۵۲شهرستان بویراحمد و حومه۲۹۹۸۸۵شهرستان کهگیلویه و حومه۱۳۱۳۵۱شهرستان گچساران و حومه۱۲۴۰۹۶شهرستان دنا و حومه۴۲۵۳۹شهرستان بهمئی و حومه۳۸۱۳۶شهرستان باشت و حومه۲۱۶۹۰شهرستان چرام و حومه۳۳۵۴۳شهرستان لنده و حومه۲۱۸۱۲همان طور که در جدول شماره (۱) مشخص است تنها سه شهرستان بویراحمد، کهگیلویه و گچساران دارای جمعیت بسیار بالاتری از ديگر شهرستانها هستند و ساير شهرستانها در جمعیت بین ۴۲۵۳۹ تا ۲۱۶۹۰ نفر قرار دارند. سهم شهرستانها از جمعیت کل استان در سال ۱۳۹۵ در نمودار شماره ( ۲ ) به شرح ذیل است.

منبع: استانداری کهگیلویه و بویراحمد (۱۳۹۵)

طبق نمودار فوق نزدیک به ۵۰% از جمعیت استان در حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا ، ۳۰% در حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده و ۲۰% در حوزه انتخابیه گچساران و باشت قرار گرفته است. نکته مهم آن است که اين موضوع می تواند تأثیر آرای نامزدهای حوزه انتخابیه بویراحمد ودنا را بر انتخابات استانی پررنگ کند و در درازمدت منجر به احساس سرخوردگی مردم شهرهای کوچک از عدم انتخاب نامزدهای آن شهرها در انتخابات استانی و در نهايت کاهش مشارکت سیاسی آنان گردد. و این را نمودار شماره ۲ نسبت سهم وزن سه حوزه انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد را بر اساس نتایج نهمین و دهمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به وضوح نشان میدهد. لازم به ذکر است چسبندگی قومی (سببی و نسبی) و سیاسی بین دو حوزه انتخابیه استان ( بویراحمد وکهگیلویه) تا حدودی بیشتر از حوزه دیگر (گچساران و باشت) است.

 

 

البته با مطالعه و بررسی پراکنش کرسی های پارلمانی در حوزه های انتخابیه مجلس شورای اسلامی در سطح کشور و هم چنین در سطح استان ها، دو نوع از تجمع و تمرکز يا به عبارتی دو سطح از تمرکزگرايی به چشم میخورد. سطح کلان و کشوری نشان دهنده ثقل و تمرکز آراء و کرسیها به سمت استانهای پرجمعیت به ويژه تهران است. به عنوان مثال طبق نمودار شماره (۳) استان تهران که دارای ۳۵ کرسی نمايندگی مجلس است به تنهايی از مجموع کرسیهای ۹ استان خراسان جنوبی، خراسان شمالی، سمنان، قزوين، يزد، البرز، ايلام، قم و کهگیلويه و بويراحمد بیشتر و بالطبع، در تصمیم گیری ها تأثیرگذارتر است. پس از استان تهران، به ترتیب استانهای آذربايجان شرقی و اصفهان با ۱۹ کرسی، خراسان رضوی، خوزستان و فارس با ۱۸ کرسی، گیلان با ۱۳ کرسی، آذربايجان غربی و مازندران با ۱۲ کرسی، بیشترين سهم از کرسی های مجلس شورای اسلامی را در اختیار دارند. پراکنش و تمرکز تعداد کرسی ها به گونه ای است که تنها ۱۰استان از میان ۳۰ استان کشور بیش از نیمی از کرسی های را در اختیار داشته و از اين حیث بر ۲۱ استان ديگر غلبه دارند. اگر چه اين وضعیت متناسب با جمعیت هر استان در حال حاضر وجود داشته و ارتباطی به استانی شدن انتخابات ندارد، لیکن نگاهی به وضعیت پراکنش درون هر يک از اين استانها، جالب توجه است. شایان ذکر است درصد کرسی های اختصاص یافته به استان کهگیلویه و بویراحمد از مجموع کل کشور %۱/۰۵است.

منبع: قاسم اکبری و همکاران (۱۳۹۵)

سطح دیگر و مهم این تمرکز، در سطح خود استانها به چشم می خورد که تمرکز یاد شده به سمت مراکز استان است و یک یا دو حوزه انتخابیه که مرکز استان و یا شهرهای پرجمعیت است بر سایر حوزه ها، علیرغم تعداد فراوان شان غلبه دارد و این مورد، بدون استثناء در همه استانهای کشور علی الخصوص استان کهگیلویه و بویراحمد مشاهده می شود.

نتیجه گیری:

در کشور ما نیز، طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی قریب به دو دهه در ادوار مختلف مجلس، مطرح و عرصه ای برای تقابل استدلالهای موافقان و مخالفان این طرح بوده است. طراحان این طرح، از طریق تغییر حدود و مقیاس حوزه های انتخابیه از سطح فعلی شهرستانها به سطح استان، در صدد رسیدن به اهدافی از جمله ارتقای سطح کیفی مجلس، ارتقای فرهنگ تحزب، افزایش میزان مشارکت مردم و احزاب در انتخابات، کاهش تخلفات انتخاباتی نظیر خرید و فروش رأی، کاهش رقابتهای خشونت آمیز فرقه ای و قومی و نهایتاً دستیابی به نظام انتخاباتی عادلانه تر هستند. علی رغم مزایا و محاسن ذکر شده از سوی موافقان، معایب و کاستی های فراوانی نیز از جانب مخالفان مطرح شده که هر یک در جای خود قابل تأملاند و نشان میدهد که برخلاف داشتن اهداف خوب و عادلانه، این طرح پیامدهای منفی و بعضاً ناعادلانه متعددی نیز به دنبال خواهد داشت. تجزیه و تحلیل یافته های این پژوهش حاکی از آن است که طرح استانی شدن انتخابات، علی رغم اهداف و دعاوی طراحان و موافقان، سبب تشدید تمرکزگرایی در سطح استان، تحریک احساسات ناسیونالیستی و قومی، انزوای مناطق حاشیه ای و کم جمعیت ( ایجاد مناطق مرکز- پیرامون) و کاهش مشارکت مردم این مناطق در انتخابات، بویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی خواهد شد.

تحلیل و مقایسه وزن آرای حوزه های انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد با یکدیگر (با توجه به جدول شماره ۱ و نمودارهای شماره ۱و ۲)، بیانگر تسلط حوزه بویراحمد ودنا علی الخصوص شهر یاسوج بر سایر مناطق و حوزه های انتخابیه استان است که در صورت استانی شدن انتخابات، توجه و تمرکز شدید همه کاندیداها به این شهر و مغلوب شدن سایر حوزه ها در برابر وزن بالای آن، علاوه بر تشدید تمرکزگرایی، با توجه به پراکنش و بافت قومی استان، تنش آفرین خواهد بود. و بديهی است که امر توزيع امکانات، بودجه، فرصتها، وعده وعیدها و پیگیری مطالبات اين گونه مراکز جمعیتی، بر مناطق ديگر ارجحیت خواهد يافت.

ملاحظات:

*با سفر روسای جمهوری و حتی رهبری به استان، مردم بعضی از مناطق به تقسیم و توزیع منابع، بودجه، چینش مدیریتی و… نسبت به مرکز استان در اکثر مواقع معترض و گلایه مند بودند و هستند (البته این فقط مختص به استان ما نیست) و علناً شعار جدایی از استان و ملحق شدن به استان خوزستان را سر می دادند و تازه چند سالی است که این شعارها داشت کمرنگ می شد اما اگر این طرح در مجلس تصویب و توسط شورای نگهبان تائید و تبدیل به قانون شود این تنشها قطعاً پررنگتر و بار امنیتی و سیاسی بالایی به همراه خود خواهند داشت. و این مهم را نماینده ولی فقیه، ائمه جمعه، مجمع نمایندگان، مسئولان لشکری و کشوری استان جدی بگیرند و به مسئولان ما فوق خود هم اطلاع رسانی کنند.

* با توجه به تصمیم سازی و تصمیم گیری ایلی و قومیِ مسبوق به سابقه حاکم در استان، مجمع نمایندگان در مجلس شورای اسلامی نباید اجازه دهند که استان کهگیلویه و بویراحمد (آن هم به خاطر بافت جمعیتیِ ایلیاش) حتی جز طرح پایلوتِ استانی شدن انتخابات (موش آزمایشگاهی) قرار بگیرد. در غیر اینصورت یک اشتباه بزرگ است. چون با استانی شدن انتخابات و نبود احزاب سیاسی قدرتمند، مسئولان استان شک نکنند این ائتلاف قومی و ایلی است که در انتخابات آینده استان نقش ایفا خواهند کرد. و این مهم یک فرضیه کاملاً اثبات شده تاریخی است و نباید دچار توهم و محاسبات غلط سیاسی و انتخاباتی شوند. ۲٫ هر ایلی در استان جمعیتش بیشتر باشد، نقش آن در سه حوزه انتخابیه تعیین کننده تر است. پس سوال اصلی اینجاست، با استانی شدن انتخابات، تکلیف سایر ایلات و قومیت های با جمعیت کمتر چه خواهند شد و آیا از به هم خوردن این توازن قدرتِ ایلی، مردم استان اعتراض نمی کنند؟

* کسانی که تمایل به استانی شدن انتخابات دارند به نظر می رسد بیشتر به ظاهر قضایا فکر می کنند تا به عمق اجرایی شدن این طرح (تضییع حقوق اولیه مردم). مردم استان کهگیلویه و بویراحمد شاید دارای تشابه فرهنگی، قومی و زبانی باشند اما خرده فرهنگهای خاص خود را هم دارند. این افراد شاید در کوتاه مدت موفق باشند اما آیا اطلاع دارند در بلند مدت تعداد زیادی از مردمانِ این مناطق با مشکل جدی روبرو خواهند شد؟ چون تاریخ عمر سیاسی بعضی از این اشخاص در خوشبینانه ترین حالت یک یا دو دوره نمایندگی است. پس این سوال در افکار عمومی این مناطق خطور می کند که بعد از پایان عمر سیاسی این افراد، مردم حوزه هایِ انتخابیه کم جمعیت استان چه باید کرد؟

*بسیاری از رأی دهندگان، از نماینده خود انتظار پیگیری امور و رفع مشکلات و مطالبات محلی حوزه خود را دارند و در فرهنگ انتخاباتی فعلی جامعه استان، انتظارات و وعده وعیدهای محلی در خصوص جذب امکانات و رسیدگی به مشکلات محلی حوزه های انتخابیه، جزئی لاینفک از نگرش انتخاباتی رأی دهندگان و کاندیداها است. و این مهم را با توجه به تحقیقات میدانی که” قاسم اکبری و همکاران” بر حوزه انتخابه استان “خراسان جنوبی” انجام دادند کاملاً تایید میکند. در این پژوهش که اکثریت قریب به اتفاق پاسخگویان از میان جامعه آماری ۲۲۵ نفری از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی دانشگاه بیرجند بودند، از بین انتظارات خود از نماینده منتخب شان، رسیدگی به امور محلی حوزه انتخابیه خود را در درجه اهمیت بسیار بالا اعلام نمودند.

* استانى شدن حوزه هاى انتخابيه اگرچه تحت شرايطى خاص مى تواند راه كار قابل تأمل و گامى رو به جلو در انتخابات مجلس تلقى شود، اما به نظر مىرسد نمى توان بدون طراحى لوازم مورد نياز آن از جمله ساختارى دو مجلسى (نه تک مجلسی) در قانون اساسى و شكل گیری نظام انتخابات حزبى، به اهداف مورد نظر اين طرح دست يافت. بر اين اساس به نظر می رسد در شرايط فعلى، حتى اگر در كنار انتخابات استانى، آن بخش از اختيارات نمايندگان در حوزه هاى انتخابيه فرعى (شهرستان) بخواهد به شوراها واگذار گردد، با توجه به ناتوانايى شوراها و اين كه در شرايط كنونى كشور، شوراها به عنوان يكى از اركان مردم سالارى از قدرت و قوت كافى براى ايفاى وظايف خويش برخوردار نيستند، تأمين اهداف مدنظر طرح ممكن نخواهد بود؛ لذا اجراى طرح مذكور(حتی پایلوت آن) در شرايط قومی و ایلیِ فعلىِ استان بر خلاف مصالح آن است.

انتهای پیام

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها